خلاصه ماشینی:
"پیش فرض سوم این است که چنین چیزی ممکن است؛ به این معنا که ما با وجود این که از نظر تکنولوژی و سختافزاری در مراحلی عقبتر از بعضی کشورهای دیگر قرار داریم ـ و این چیزی نیست که قابل انکار باشد ـ ولی در عین حال، منابعی در اختیار داریم، و در اندیشه اسلامی ظرفیتهایی وجود دارد که میتوانیم از حیث نظریهپردازی در مسائل تمدنی، و بخصوص در زمینه علوم انسانی و اجتماعی، حرف اول را بزنیم، به شرط آنکه چنین جنبشی ایجاد شود و تحولی در نظریهپردازی در این زمینهها رخ دهد.
چرا هر روز که نظریه جدیدی در گوشهای از دنیا مطرح میشود، ما آن را با سلام و صلوات، به عنوان آخرین و جدیدترین دستاوردهای بشری ترجمه میکنیم و سپس آن را به عنوان مهمترین و برترین اندیشهها تلقی مینماییم، و سعی میکنیم که اگر همتی داشته باشیم آن را در جامعه خودمان پیاده کنیم؟ به نظر میرسد یکی از موانع جنبش نرمافزاری، همین تقلید کورکورانه از دیگران و عدم وجود روح تحقیق، و کم همتی برای ایستادن بر روی پای خود برای نظریهپردازی و ایجاد یک فکر جدید است.
در اینجا، رها و بدون چارچوب و آزاد نیستیم که هر چه به نظرمان رسید، آن را به اسم دین مطرح کنیم، بلکه وظیفه اول ما این است که ببینیم حقیقتی که به نام «دین» مطرح است، چیست و خود دین را بشناسیم، اصول این جنبش، حرکت، و نظریهپردازی را از درون همین حوزه دین بیرون بکشیم و استنباط نماییم، و سعی کنیم تا آنجا که در توانمان هست، این فهم ما مطابق با واقعیت باشد؛ و روشهایی هم که به کار میگیریم، آرمانهایی هم که برای این جنبش و نظریهپردازی انتخاب میکنیم، همه اینها را باید از دل همین دین بیرون بکشیم."