خلاصه ماشینی:
"کالبد فردی یا جمعی که از تفریح محروم شود؛ یعنی تنها وادار به کار کردن و استراحتها و انجام ضرورتهای بیولوژیک بدنی شود، کالبدی که نتواند آزادی را در قالبهای ذهنی (ولو خیالین) و رفتاری تجربه کند، در زیر فشاری قرار میگیرد که هر چند ممکن است در کوتاه مدت آن را با ابزارهای الزام و کنترل اجتماعی حفظ کرد, اما در میان مدت و دراز مدت، نوعی انرژی منفی در خود ذخیره کرده و در لحظهای بیشک منفجر خواهد شد.
آیا میتوان تفریحات و تفریحگاهها را به تفریحگاه سادهزیستی و تفریحگاه اشرافی و سرمایهداری تقسیم کرد؟ اکنون کدام یک بیشتر مورد اهتمام دولت است؟ تفریحگاههایی که ساخته میشود به چه نسبتی میان اقشار مختلف تقسیم میشود؟ آنچه از نظر جامعهشناسان برای هر جامعهی معتدلی بیش از هر چیز لازم است، دموکراتیزه کردن تفریح و تفریحگاهها است؛ یعنی ایجاد امکان بهرهبرداری از اوقات فراغت برای بیشترین تعداد از افراد یک جامعه؛ بنابراین تمایل به ایجاد تفریحگاهها و تفریحهای اشرافی بیشک گرایشی منفی چه در کوتاهمدت و چه در درازمدت است.
مصداق یک تفریح سالم در ورزش است و مصداق تفریحی ناسالم در اعتیاد و فحشا و این در تمام جهان صدق میکند، حال اگر تفریحاتی از نوع دوم وجود دارند، باید به سراغ ریشههایی رفت که چنین نیازهای بیمارگونهای را در یک جامعه ایجاد و گسترش میدهند و نه به سراغ معلولها و مبارزه بیپایانی که ما با شکلها آغاز کردهایم و طبعا هر بار راس شاخهها را میزند، به جای آنکه فساد و تباهی را بخشکاند به آنها امکان بیشتری برای رشد میدهد."