چکیده:
در اوایل دهه 1520م، افکار اصلاحطلبان، بخصوص لوتر در انگلستان مورد بحث قرار گرفت. این بحث، زمینة نارضایتی گسترده مردم این کشور از کلیسای کاتولیک را فراهم آورد. ظهور اصلاحطلبان و قدرت گرفتن آنان در برخی مناطق تحت سیطره پاپ، قدرت وی را تا حد زیادی کاهش داد. هرچند انگلستان، نخستین کشوری بود که از سلطنت قوی و مستحکمی برخوردار بود، اما نزاع پادشاه و پاپ منجر به ایجاد یک کلیسای مستقل انگلیکن در مسیحیت شد. انگلیکانیسم، خود فرقهای مجزا و مستقل است و جز هیچیک از فرقههای دیگر مسیحیت، مانند کاتولیک و پروتستان و ارتدوکس نیست. انگلیکنها در بسیاری از نقاط جهان، با کلیساهای لیبرال پروتستان ترکیب شدهاند. با توجه به شباهتهای بسیار زیاد از نظر سیاسی، ترکیب شغلی و تحصیلی با پروتستانهای لیبرال بهعنوان بخشی از پروتستانهای لیبرال طبقهبندی میشوند. الیزابت دوم، ملکه انگلستان هماکنون رئیس تشریفاتی کلیسای انگلستان است.
In the early years of 1520s، reformists'' thoughts and views were discussed in England، which paved the ground for its people''s massive dissatisfaction at Catholic Church. The rise of reformists and their gaining power in some regions which were under the domination of Pope decreased Pope''s power to a large extent. Although England was the first country which had a strong and stable kingship، the conflict between king and Pope resulted in the establishment of an independent Anglican Church. Anglicanism is an independent and separate sect and belongs to no other Christian sects like Catholic، Protestant and Orthodox. In many parts of the world، Anglicans are combined with liberal Protestant churches. Given the many political، educational and occupational similarities between Anglicans and liberal Protestants، the former is classified as a part of the latter. Today، Elizabeth II is the formal leader of Church of England.
خلاصه ماشینی:
"البته این علل، تنها بستر تأسیس کلیسای انگلیکن را گسترد، اما علت اصلی جدایی این کلیسا، به نزاع پادشاه انگلستان و پاپ باز می گردد و وقایع و تحولات سیاسی قرون وسطا، که زمینه را برای شکل گیری این مذهب به وجود آورد و سخت گیری ها و انحرافات اخلاقی، مذهبی شرایط را برای ایجاد مذهب جدید فراهم کرد.
فاستر دربارة قدرت قائد اعظم کلیسا می گوید: پاپ به عنوان قائد اعظم کلیسا، صاحب این حق مسلم و بی چون و چرا بود که با داشتن علت و دلیل کافی، هر کدام از مسیحیان را مضر و طاغی تشخیص می داد حتی امپراطوران و شاهان مسیحی را از حلقه مسیحیت طرد و آنها را رسما تکفیر کند.
5. کلیسای اونیتاریانیسم یا موحدان در جریان نزاع برای اصلاح دین و بازگشت به کتاب مقدس، گروه هایی ظهور کردند که تثلیث» را با توحید» و کتاب مقدس» مغایر می شمردند: از جملة این جماعات، فرقه نوینی بود که آنها را پیروان اونیتاریانیسم» گویند.
در این سرزمین، چند قرن بود که جریان های اصلاح طلب خواهان تغییراتی در ساختار عقیدتی و تشکیلاتی کلیسای کاتولیک بودند، اما همگی یا اعدام شدند یا مجبور به سکوت گردیدند (جوویو، 1381، ص 187، 189، 207).
البته علی رغم آنکه کلیسای انگلستان از کلیسای کاتولیک جدا شده بود، اما هنوز بسیاری از آداب و رسوم دینی و آموزه های اعتقادی این کلیسا در کلیسای انگلیکن وجود داشت و همین مسئله برای برخی از موافقان تندروی اصلاحات خوشایند نبود."