چکیده:
در این مقاله، دیدگاه های مطرح شده پیرامون «افزایش جمعیت» در قالب رویکردهای سه گانه «افزایش جمعیت به مثابه افزایش جویندگان رفاه»، «افزایش جمعیت به مثابه افزایش نیروی انسانی در خدمت توسعه» و «افزایش جمعیت به مثابه افزایش مسلمانان یا شیعیان» طبقه بندی شده است. سپس برای صورت بندی سیاست گذاری مطلوب جمعیت در ایران، از نوعی مطالعه تطبیقی ـ تاریخی بهره برده ایم. بنابراین، بررسی اجمالی برخی رویکردهای موجود در سیاست گذاری جمعیت، از جمله در انگلیس، هند، ترکیه، فلسطین اشغالی و لبنان و همچنین مروری تاریخی بر سیاست های جمعیتی پس از انقلاب اسلامی طی سال های 1357 تا 1384 و سرانجام، بررسی علل عدم توفیق رویکرد اصلاحی دولت نهم و دهم با عنایت به سایر سیاست های مؤثر بر مقوله جمعیت در ایران، از جمله سیاست های آموزش عالی، سیاست های کلان اقتصادی و... بخش های کلیدی این مقاله را تشکیل داده است. یافته این پژوهش با تأکید بر سه گزاره تناقض آمیز ذیل برجسته شده است: 1. جمعیت ایران باید افزایش یابد؛ 2. جمعیت پایتخت باید کاهش یابد؛ 3. سیاست تمرکززدایی توفیقی نداشته است
خلاصه ماشینی:
"این سؤالات با جملات دیگری تکمیل شده اند: روند تغییرات جمعیت کشور به نفع ما نیست و در کمتر از سه دهه، جمهوری اسلامی ایران به کشوری شدیدا سالخورده تبدیل خواهد شد و این یعنی کاهش نشاط و نوآوری در جامعه و افزایش فشارهای اقتصادی و اجتماعی برای رفع دغدغه خیل عظیم سال خوردگان، و این همان چیزی است که غربی ها می خواهند؛ افزایش مشکلات کشور و فروپاشی از درون.
برخی رویکردهای موجود در سیاست گذاری افزایش جمعیت نکته اساسی درباره اظهارنظرهای برشمرده در بخش های قبلی نسبت به جمعیت، تأکید آنها بر اصل افزایش یا عدم افزایش است و این اظهارنظرها عملا از مداقه در مراحل بعدی یعنی کم و کیف افزایش جمعیت و آینده اندیشی پیرامون آن اجتناب کرده اند.
به عبارت دیگر، آنگلوساکسون ها با سرازیر کردن مازاد جمعیت به سایر سرزمین ها به اهدافی دست یافتند که بخشی از آنها به شرح ذیل است: ـ استثمار ممالک دیگر (نظیر کشورهای آفریقایی)؛ ـ فرستادن مستشاران نظامی، اقتصادی، فرهنگی به سایر ممالک (نظیر ایران عصر پهلوی)؛ ـ مستعمره سازی برخی ممالک (نظیر هندوستان)؛ ـ تصرف سرزمین های کم جمعیت و بدون پیشینه تاریخی غنی و ایجاد دولت های وابسته (نظیر استرالیای امروز)؛ ـ تبدیل ممالک تصرف شده از طریق تغییر نسبت های جمعیتی به دولت های قدرتمند وابسته آنگلوساکسونی برای پیشبرد منافع بین المللی (نظیر کانادای امروز)؛ ـ ایجاد دولت های کوچک وابسته برای کسب سطحی از آراء ثابت در نشست ها و کنوانسیون های بین المللی (نظیر جزایر سلیمان)؛ ـ گسترش نفوذ زبان انگلیسی به عنوان زبان علم و ارتباطات بین المللی؛ ـ گسترش سبک زندگی آمریکایی در جهان و..."