چکیده:
آلودگی بیش از حد هوا و محیط زیست در دهه های اخیر ، باعث شده تا اکثر کشورهای جهان به مصرف انرژی های پاک روی آورند. یکی از این انرژی ها ، گاز طبیعی می باشد که به علت ویژگیهای ذاتی، به ویژه سازگاری با محیط زیست، میزان مصرف آن در جهان افزایش یافته است. منطقه خلیج فارس با دارا بودن 40 درصد گاز جهان، بزرگترین دارنده گاز جهان به شمار می رود. بر این اساس هدف از این پژوهش بررسی پتانسیل های گاز طبیعی در همگرایی منطقه خلیج فارس می باشد. برای انجام این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است و نتایج تحقیق بیانگر آن است که گاز طبیعی از جمله عواملی است که نقش مهمی در روابط کشورهای منطقه خلیج فارس ایفاء می کند، چرا که به همراه نفت ثروت مشترک کشورهای منطقه می باشد و همکاری در یک زمینه اقتصادی، موجب همکاری در سایر زمینه ها خواهد شد. خطوط لوله گاز با ایجاد منافع مشترک برای کشورهای که خطوط لوله گاز از آنها عبور می کند، همگرایی را در بین آنها افزایش و اختلافات سیاسی را کاهش می دهد و باعث پیشرفت و توسعه اقتصادی این کشورها خواهد گشت. مشارکت و توسعه همکاری های منطقه ای در زمینه اکتشافات، استخراج و بهره برداری از میادین گازی، علاوه بر اینکه باعث رشد و توسعه اقتصادی کشورهای منطقه می شود، بر روابط سیاسی کشورهای منطقه نیز تاثیر بالقوه ای می گذارد و باعث افزایش همگرایی در منطقه می شود.
خلاصه ماشینی:
٢- چرا در مکان های نامبرده و نواحی دیگری مانند بالتیک و دریای سیاه ، دریای شمال ، ایرلند، هندوچین ، جنوب آفریقا و نیز کشمکش های دیرینه و ژرف آرژانتین با بریتانیا بر سر مالویناس (فالکلند) و مالزی -سنگاپور بر سر جزایر اسپراتلی که دارای اختلافات ژرف حل نشده ای هستند، مسابقه ی تسلیحاتی پرهزینه و فضای جنگ و نظامیگری مشابه خلیج فارس کمتر به چشم می خورد؟ ٣- چرا در فضاهای پیرامونی دیگر تولید و صادرات کنندگان بزرگ نفت -گاز، مانند اسکاتلند، نروژ، کانادا، اندونزی ، مالزی و ترینیدادوتوباگو، فضای نظامیگری ، ناامنی و جنگ حاکم نبوده و نیست ؟ ٤- چنان چه بحران و نظامی شدن فضای پیرامونی خلیج فارس در سه دهه ی اخیر، به دلیل ژئوپلیتیک منابع نفت و کشمکش های دیرینه است ، چرا این عوامل در سال ها و دهه های پیش کمتر نمایان می شد؟ چرا در تمام سال های ١٩٦٠ تا ١٩٨٠، خلیج فارس و پیرامونش نسبت به امروز دارای فضای پایدارتر و امن تری بودند؟ ٥- چنان چه انقلاب اسلامی سرمنشأ جنگ و ناامنی و شکاف در دیدگاه های ژئوپلیتیک منطقه ای است ، چرا پیامدهای این گونه ای آن در آناتولی ، آسیای مرکزی و قفقاز دیده نمی شود؟ مهیاسازی پاسخ مناسب برای این پرسش ها، از درون دیدگاههای ژئوپلیتیک ، ژئواستراتژی ، سیاست بین الملل و حتی ژئواکونومیک ، چندان ساده نخواهد بود.