چکیده:
با توجه به آثار علامه قاضی روشن میشود که ایشان تفسیر قرآن را با روش «تفسیر قرآن به قرآن» انجام میدادند و در این روش فهم جمعی آیات قرآن و تبیین برخی آیات فرعی توسط آیات اصلی و محوری انجام میگیرد و این همان روشی است که رسول اکرم (ص) و امامان معصوم، علیهمالسلام، به عنوان مبین قرآن اعمال میکردند و فقها و اصولیین در مباحث آیاتالاحکام بر همین مبنا عمل میکنند. بر همین اساس، در تمسک به عام و مطلق از وجود مخصص و مقید، تفحص میکنند. علامه طباطبائی روش تفسیری و فقهالحدیثی خود را مدیون شاگردی مرحوم قاضی میداند و روش ایشان در«المیزان» بر اساس تفسیر قرآن به قرآن میباشد. با بررسی شرح دعای سمات و اشعار غدیریه مرحوم قاضی روشن میگردد که ایشان ادیبی متبحر و مفسر عقلی بودند که این مطلب از بیانات گوناگونش نیز آشکار میگردد.
خلاصه ماشینی:
"علامه طباطبائی از استاد خود مرحوم قاضی در بحث عصمت امام و در ذیل آیة 124 از سورة بقره نقل میکند: «در اینجا بد نیست به یک سرگذشت اشاره کنم و آن اینکه شخصی از یکی از اساتید ما (قاضی) پرسید: به چه بیانی این آیه دلالت بر عصمت امام دارد؟ او در جواب فرمود: مردم به حکم عقل از یکی از چهار قسم بیرون نیستند و قسم پنجمی هم برای این تقسیم نیست؛ یا در تمام عمر ظالم هستند و یا در تمام عمر ظالم نیستند، یا در اول عمر ظالم و در آخر توبهکار هستند، و یا به عکس، در اول صالح، و در آخر ظالم هستند، و ابراهیم (ع) شأن او اجل از این است که از خدای تعالی درخواست کند که مقام امامت را به دستة اول و چهارم از ذریهاش بدهد.
12ـ ارجاع متشابهات به محکمات یکی از مباحث مهم قرآنی است که علامه قاضی (ره) در شرح دعای سمات متن دعا را با آیات و آنگاه آیاتی که متشابه به نظر میرسد با ارجاع به آیة محکم تفسیر کردند، در ذیل «أسألک بنور وجهک الذی تجلیت» برای روشن شدن تجلی به آیة «و لما جاء موسی لمیقاتنا و کلمه ربه قال رب أرنی أنظر إلیک قال لن ترانی و لکن انظر إلی الجبل فإن استقر مکانه فسوف ترانی فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا و خر موسی صعقا فلما أفاق قال سبحانک تبت إلیک و أنا أول المؤمنین» (الأعراف/143) استدلال کردند و لغات آیه را شرح دادند و آنگاه نظر کسانی را که با استدلال به (أرنی أنظر) رؤیت حسی خدا را اثبات نمودند، با ارجاع به آیة «لا تدرکه الأبصار و هو یدرک الأبصار و هو اللطیف الخبیر» (الأنعام/103) که از آیات محکمات قرآن میباشد، استدلال مخالفین را باطل کردند."