خلاصه ماشینی:
"و دقیقا در این لحظهی تاریخی ظهور اینترنت است که پدیدار تکنیکی پیامها، که با پست الکترونیک آغاز شده و به همهی انواع فعالیتهای فرهنگی و اقتصادی شبکه تسری یافته است، نقشی پیشرو در جامعهی قرن بیستویکم ایفا میکند.
این علم باید مکمل هرمنوتیک باشد، چراکه هرمنوتیک صرفا از معنا میپرسد، ولی از منشأ پیامها پرسش نمیکند؛ در حالی که هرمس در درجهی اول پیامآور بوده و سپس مفسر پیام بوده است.
حتی نهضت ترجمه در عالم اسلام و ظهور فیلسوفانی مثل فارابی که دغدغهشان نسبت بین علم و دین بود، در واقع تعارض بین دو ساختار پیامرسانی است که فارابی با یکی دانستن شأن پیامبر و فیلسوف این را حل میکند.
مخصوصا پدیدهی نهضت ترجمه که ورود متون یونانی و هندی و پهلوی بود، یک جدال انجلتیک میان دو نوع ساختار دریافت و ابلاغ پیام بوده است.
این دانشگاه مدرن که قرار است تکلیف کل جهان را مشخص کند، یکی از گلوگاههای ابلاغ و انتشار پیامها در جامعهی جدید است، اما انتشار پیامها در یک ساختار افقی.
اما باید پرسید شرط اینکه فردی چنین جملهای را به زبان بیاورد، چیست؟ پس مسئله دقیقا این است که اینترنت در ایجاد فضای انبائی37 جدیدی که- فارغ از خصلت سلسلهمراتبی و مطلق یا شبهمطلق پیامهای قدسی38 یا سیاسی- همگراییها و تعاملهای جدیدی در پیامها را سبب شود، تا چه حد موفق خواهد بود؟ اگر رسانههای همگانی، به جانب ساختارهای منفی سیر میکنند، بدیهی است که باید خصلت وهمی رسانههای جدید را به چالش کشید (ژیژک39، 1997؛ کاپورو، 1999 الف)."