خلاصه ماشینی:
۸ مرحوم میرزا مهدی در کتاب ابوابالهدی صریحا مرقوم داشته است که اگر کسی مقدمۀ اصول کافی و پیروان آنها را مطالعه کند، متوجه میشود که بعد از ورود فلسفه و ترجمۀ این کتب، علوم الهی و بشری با هم خلط شدند و جهالت بر مردم مستولی شد و نوعی بینیازی از علوم اهل بیت به وجود آمد که تاریخ ثامنالائمه مؤید آن میباشد.
۱۱ با توجه به این مبنای فکری سؤالاتی در ذهن مطرح میشود از جمله این که: ـ اگر نفس سخنان ائمه (ع) کافی بود، پس دلیل میرزا برای نگارش ابوابالهدی و تفسیر قرآن چیست؟ ـ آیا تفسیر ایشان بر قرآن و تألیفات دیگری که نگاشته، گواه این نیست که خود قرآن و روایات حتی از نظر این گروه کافی نیست؟ مگر آنکه بگوییم صرف روایت ائمه (ع) کافی نیست، بلکه فهم ما هم در آن میتواند نقش داشته باشد.
بلکه فراتر از آن را در نظر دارند، چنانکه از آیت الله میرزا حسن صالحی نقل شده که وقتی میرزا مهدی اصفهانی علیه فلسفه وارد شد، چنین نبود که مباحت ملاصدرا یا حکمت اشراق را مطرح و سپس رد کند، بلکه میگفت شما روز قیامت جواب خدا و امام زمان را چه خواهید داد؟١٣ استاد تخطئۀ فلسفه از سوی مرحوم میرزا را به دلیل ناآشنایی ایشان با فلسفه و حتی ناتوانی ایشان از نیل به عمق آن میدانست و در مقالۀ خود در شمارۀ اول کیهان اندیشه که در سال ۱۳۶۴ منتشر شده است، ضمن اشاره به تلمذ ایشان نزد میرزای نائینی و توجه ایشان به طریقۀ آخوند ملا حسینقلی همدانی و آقا شیخ محمد بهاری و آقا سید مرتضی کشمیری از میرزا احمد آشتیانی نقل میکند که «مرحوم میرزای اصفهانی الشواهدالربوبیة را پیش من میخواند، اما فهم مطالب فلسفی برایش از اصعب امور بود.