چکیده:
مطالعات انجام شده در خصوص شناسایی عوامل موثر بر پدیده فرار مالیاتی در کشورهای در حال توسعه حاکی از آن است که چهار متغیر نرخ مالیات، پیچیدگی قوانین و مقررات، نبود سرمایه اجتماعی و تورم، علاوه بر اینکه به طور تقریبی میان این کشورها به عنوان عامل مشترک به شمار می آیند، در این حوزه بیشترین اثرگذاری را نیز دارا هستند. بر این اساس، در این مطالعه سعی گردیده تا با استفاده از یک الگوی خود توضیح با وقفه های گسترده برای دوره 13۸۶–13۵۰ تاثیر متغیرهای بیان شده بر فرار مالیاتی در اقتصاد ایران مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. نتایج حاصل از تخمین الگو حاکی از آن است که در بلندمدت، هر چهار متغیر مورد نظر با فرار مالیاتی رابطه ای مثبت و معنی دار داشته اند. در خصوص دوره کوتاه مدت نیز تمامی نتایج به طور تقریبی شبیه به نتایج بلندمدت است، البته با این تفاوت که تورم نقش تعیین کننده ای بر فرار مالیاتی نداشته است.
خلاصه ماشینی:
"com ،"/> چکیده مطالعات انجام شده در خصوص شناسایی عوامل موثر بر پدیده فرار مالیاتی در کشورهای در حال توسعه حاکی از آن است که چهار متغیر نرخ مالیات، پیچیدگی قوانین و مقررات، نبود سرمایه اجتماعی و تورم، علاوه بر اینکه به طور تقریبی میان این کشورها به عنوان عامل مشترک بهشمار میآیند، در این حوزه بیشترین اثرگذاری را نیز دارا هستند.
اهمیت این موضوع به اندازه ای است که در بسیاری از مطالعات انجام شده در زمینه جرم و جنایت، اقتصاد زیرزمینی با فرار مالیاتی یکی در نظر گرفته شده است؛ یک توجیه ممکن برای این تشابه این باشد که درآمد گزارش نشده شامل آن دسته از فعالیت های اقتصادی می گردد که در صورت گزارش به دولت ملزم به پرداخت مالیات هستند.
در این خصوص، (2007) Slemord معتقد است که فرار مالیاتی منجر به افزایش مالیات تحریفی<FootNote No="36" Text="Distortionary Tax"/> گردیده و از این رو با بزرگتر نمودن اقتصاد زیرزمینی، منابع را به سمت فعالیت های غیرتولیدی سوق داده، لذا مانعی برای رشد اقتصادی به شمار می آید.
(2001) Brooks معتقد است که با ثابت در نظر گرفتن سایر شرایط، پیچیده تر بودن مقررات و قوانین مالیاتی منجر به افزایش حجم اقتصاد زیرزمینی می گردد؛ زیرا این مسئله علاوه بر اینکه آزادی و اختیار افراد برای حضور در اقتصاد رسمی را کاهش می دهد، امکان تفسیر به رأی افراد به منظور اجتناب از پرداخت مالیات را فراهم می نماید."