چکیده:
سده چهارم هجری، مقارن است با درخشش بزرگانی در آسمان علم و ادب. بی شک ابوحیان توحیدی یکی از این نام آورانی است که نامش تا به امروز باقی مانده است. نوشتار پیش رو، جستاری در زندگی توحیدی و کتاب «الامتاع و الموانسه» و بازشناسی درونمایه و سبک این اثر ارزنده است. بدین روی و پیش از پرداختن به سبک شناسی نثر توحیدی، ساختار و محتوای کتاب، سیر نثر پردازی و مهم ترین جریانها و عوامل موثر در چیرگی گفتمان نثر بر شعر را در این دوره بررسی نموده با جایگاه ابوحیان در نثرپردازی آشنا می شویم. انگیزه گزینش این اثر از میان آثار پرشمار ابوحیان، علاوه بر ارزش سبک شناختی و علمی آن، جامعیت و جایگاه مرکزی این اثر در میان سایر آثار اوست که در حقیقت بازتابی از همه آثار او به شمار می آید.
خلاصه ماشینی:
(حموی، ١٩٨٠م : ج ١٥، ٧؛ ابن خلکان ، ١٩٧٧م : ج ٥، ١١٢ـ١١٣) علاوه بر این گفته اند فردی به نام «ابوسعید عبدالرحمن بن مجد اصفهانی» در همین سال ؛ یعنی ٤٠٠ هجری در شیراز از توحیدی درس فرا گرفته است .
صاحب اخبار الحکما در ظهر نسخه ای از «الإمتاع والمؤانسه » دست خط یکی از اهالی جزیرة صقلیه (سیسیل ) را یافته که دربارة درون مایه کتاب چنین نوشته است : توحیدی صوفیانه سخن آغاز کرده و در میانه کتاب به زبان محدثان سخن گفته و به لحن ارباب حاجت کتاب را به پایان برده است ؛ (قفطی، ١٩٠٣م : ٢٨٣) اما این سخن از یک نگاه کلی برآمده ، به هیچ روی گزاره ای جامع و دقیق از درون مایه کتاب نیست .
» (حموی، ١٩٨٠م ، ج ١٥: ٥) برخی از هم روزگاران ما نیز او را چیره دست ترین نثر پرداز سراسر تاریخ ادب عربی برشمرده اند، (میتز، ١٩٤٠م : ٤١٦) و بعضی هم ابوحیان را بزرگترین ادیبی میدانند که عراق از سدة چهارم تا سیزدهم هجری به خود دیده است .
معانی و مضامین بی همتا در قالب های مأنوس مردم آن روزگار در آمده و نوشته هایی منحصر به فرد، جوشیده از ژرفای جان آفریده که نویسنده در آن محو گشته ؛ گر چه این سخن مبالغه آمیز مینماید اما بی تردید یکی از زیباترین تحلیل هایی است که میتوان در مورد نثر یک نویسنده هم تراز ابوحیان به دست داد و گویا اعتراف کسی است که خود را به آثار او رهانده و این شاهکارها او را از خویش ستانده و تهی کرده و تنها از توحیدی آکنده .