چکیده:
در این نوشتار، پس از ارائة چند نکته زیر عنوان درآمد درخصوص مفاهیم سازگاری و همنوایی فعال، رواداری و تولید آن در فرایندهای درمانی و روانشناختی، اهمیت ذاتی تحمل و تسامح در تفکر فلسفی جدید و مدرنیته و ضرورت اعمال آن در فعالیتهای فردی و جمعی سیاسی بهعنوان مقومهای جامعة دموکراتیک، و وجه تمایز «سازگاری» که فعال، ارادی، انتخابی و ابتکاری است با «سازشکاری» که انفعالی، سوداگرانه و از سر وابستگی است، به این مضمون پرداخته شده است که هر دو نوع سازگاری و سازشکاری، رفتارهای متداول و تعاملهای میانفردی و جمعیاند. بنابراین، چنین شیوههایی از رویارویی میتوانند خلقیات یا روحیات و یا شخصیت پایة قوم یا ملتی را شکل دهند. از مباحث مطرح شده این نتیجه حاصل میشود که کنش جمعی ایرانیان در رویارویی با بیگانگان در فرایندی تدریجی، کند و مرحلهای روی میدهد و از وجهی ترکیبی برخوردار است. یعنی، ابتدا تقریبا تسلیمطلبانه رفتار میکنند، سپس به سازشکاری روی میآورند و در نهایت سازگارانه، خود به نسبتی ابتکار عمل را در دست میگیرند. این معنا، رمز ماندگاری ایرانیان تاکنون محسوب میشود. دکتر محمدرضا جلالی عضو هیئت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین
خلاصه ماشینی:
"دانش اجتماعی بومی سازگاری ایرانی اشاره در این نوشتار، پس از ارائة چند نکته زیر عنوان درآمد درخصوص مفاهیم سازگاری و همنوایی فعال، رواداری و تولید آن در فرایندهای درمانی و روانشناختی، اهمیت ذاتی تحمل و تسامح در تفکر فلسفی جدید و مدرنیته و ضرورت اعمال آن در فعالیتهای فردی و جمعی سیاسی بهعنوان مقومهای جامعة دموکراتیک، و وجه تمایز «سازگاری» که فعال، ارادی، انتخابی و ابتکاری است با «سازشکاری» که انفعالی، سوداگرانه و از سر وابستگی است، به این مضمون پرداخته شده است که هر دو نوع سازگاری و سازشکاری، رفتارهای متداول و تعاملهای میانفردی و جمعیاند.
در عین حال، تسلیم محض و یا همرنگی محض- که هر دو انفعال و پذیرش یکسرة سلطهاند- در طول زمان محو هویت و تشخص مستقل را در پی میداشته است اما ایران به رغم آن تهاجمهای سهمگین از سوی اقوامی که اینک اغلب آنها هویت بزرگ، مستقل و مهمی ندارند، باقی مانده است و ما اینک از خلقیات ایرانیان به مدح و یا به ذم سخن میگوییم.
از یاد نباید برد که برایند نهایی این فرایند، همان شکیبایی است که ایرانیان طی تاریخ طولانی خود نسبت به اقوام و ملل، نژادها و مذاهب دیگر نشان دادهاند.
هما ناطق در نقد این باور آدمیت میگوید: «این نکته را هم بیاوریم که شکیبایی دینی و آزاداندیشی برخلاف گفتة برخی تنها زیر سر خلقیات و عقل سلیم ایرانیان نبود، ورنه میبایست آن عقل دست کم در برهههای دیگر تاریخ معاصر ایران هم به کار میافتاد که نیفتاد» (ناطق، ۱۹۸۸: ۴۸)."