چکیده:
شعر گونه ای از سخن است که با هیچ قید و بند و اندیشه ای نمی توان آن را مهار کرد و به مسیر ویژهای جهت داد و از این رو، چه بسا با خواسته های دینی و اخلاقی سر سازگاری نداشته باشد. این موضوع که آیا دین و هنر کامل ، یک جا جمع می شوند و به دیگرسخن ، آیا یک اثر هنری کامل حتما بازتابدهندة اخلاق عرفی و شرعی هم هست ؟ از دیرباز مورد بحث و اختلاف سخن سنجان یونانی ، ایرانی و عرب بوده است . اما به هر روی، در هر دورهای برخی سرایندگان تلاش کردهاند از هنر سرایندگی ، در جهت پاسداشت یا تبلیغ و گسترش ایدئولوژی خود بهره بگیرند. ناصرخسرو قبادیانی سرایندة پارسی زبان قرن پنجم هجری و کمیت بن زید اسدی شاعر کوفی و عربزبان پایان دورة اموی از جملة کسانی هستند که از هنر شعر جهت تبلیغ و فراخوانی به مذهب خود بهره گرفته اند. کمیت ، شاعری شیعی و زیدی مذهب بود و ناصر خسرو هم پس از آنکه دچار دگرگونی درونی شد، به کیش اسماعیلی درآمد و در خراسان عهدهدار تبلیغ آن شد.کمیت ، شعر را از ابواب شناخته شدة نزد عرب خارج کرده و بابی تازه به نام استدلال منطقی ، مباحثه و مناظرة عقلی برای آن گشوده است . وی در مجموعة اشعاری به نام «هاشمیات» ضمن دفاع از علویان و خاندان پیامبر(ص ) و یاد بزرگی های آنها، بر خانــدان امـوی مــی شورد و حکومت شان را غیر شرعی به شمار می آورد. ناصرخسرو نیز هنگام دفاع از شیعه به مسایلی چون اثبات جانشینی علی (ع) و حقانیت او، دعوت به دین اسلام، حمایت از مذهب فاطمی و ... می پردازد. نکتة قابل توجه این است که هر دو شاعر با احاطة تاریخی و آگاهی دینی گستردة خود و بهرهگیری از دلایل عقلی ، امثال و اشعار عرب، و هنر اقناع مخاطب -چه بسا به تاثر از مکتب معتزله - می کوشند اندیشه ها و افکار اعتقادی خود را اثبات کنند؛ به دیگرسخن ، این هر دو پیش از آنکه بخواهند احساس مخاطب را برانگیزند، قصد اقناع عقلی او را دارند. این امر چه بسا سبب شده ارزش ادبی و هنری سرودههای آنها، کم تر از اهمیت سیاسی ، تاریخی و ایدئولوژیک آن باشد.
خلاصه ماشینی:
"خطاب استدلالی در شعر ناصرخسرو قبادیانی و کمیت بن زید اسدی * (علمی - پژوهشی ) دکترحسین ایمانیان استادیار گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه کاشان چکیده شعر گونه ای از سخن است که با هیچ قید و بند و اندیشه ای نمی توان آن را مهار کرد و به مسیر ویژهای جهت داد و از این رو، چه بسا با خواسته های دینی و اخلاقی سر سازگاری نداشته باشد.
جستار پیش رو پس از گذری کوتاه به زندگی فکری و فرهنگی کمیت اسدی و ناصرخسرو، به بیان همانندیهای شعر و اندیشة آنها و مهم ترین درونمایه های سرودههای مذهبی ایشان و برخی از آبشخورهای فکری یا ابزارهایی که برای تبلیغ فکر و اندیشة خود از آنها بهره گرفته اند و در پایان، به مقایسة ارزش هنری و اخلاقی این سرودهها می پردازد.
٢-٧- ارزش هنری و ایدئولوژیک سرودههای کمیت و ناصرخسرو اکنون ببینیم چنین سرودههایی که بازتابدهندة اندیشه های مذهبی و ایدئولوژیک یک گروه و مکتب فکری، سیاسی و اجتماعی است ، آیا می تواند ارزشی هنری هم پایة ارزش تاریخی یا فکری و اخلاقی آن داشته باشد یا این که از ارزش هنری چنین اشعاری کاسته می شود؟ برای پاسخ به این پرسش باید گفت برخی از سخن سنجان به ویژه در گذشته ، چه در یونان و چه در ادبیات خاور زمین ، ارزش اخلاقی یک اثر را ملاک برتری آن دانسته و اگر اثری دارای محتوا یا فرمی بر خلاف عرف و اخلاق دینی بوده، آن را ناپسند و بی ارزش به شمار آوردهاند."