چکیده:
می توان به چگونگی نگرش شهید مطهری به مسئله مدرنیتـه در دورهای کـه بـه شـکل گیـری ٢٧ انقـلاب اسـلامی در ایـران منجـر شـد، بـا بررسـی واکـنش هـای او بـه تهدیـد مارکسیسـم و نیـز دیدگاههای روشن وی درباره مدرنیته پی برد؛ اولا، مکتب مارکسیسم ویژگی های متعـددی دارد که شهید مطهری آنها را به عنوان ویژگی های مغایر با اسلام، قاطعانه رد می کند؛ ثانیا، مارکسیسم و مدرنیته ابعاد گوناگونی دارند که شهید مطهـری آنهـا را مـی پـذیرد و در توضـیح دیـدگاههـای خویش به کارشان می گیرد. شهید مطهری، هرگز با نام سنت ، به رد هر چیـز مـدرن نمـی پـردازد. وی به طور خاص درباره مارکسیسم و به طور عام درباره مدرنیته ، عناصری را ترسیم می کنـد کـه با آنها هم نواست و از سوی دیگر، عناصری را بیان می کند که با آنها مخالفت دارد. یکی از ویژگی های مدرنیته که شهید مطهـری آن را محکـوم مـی کنـد، نسـبی گرایـی اسـت . نویسندگان دیگری، از جمله مکاینتایر، تیلور، گرانت و هاکینگ نیز نسـبی گرایـی را بـه عنـوان یکی از ویژگی های مدرنیته تشخیص دادهاند و نقدهای خـود بـر مدرنیتـه را تـا انـدازهای بـر نقـد نسبی گرایی مبتنی کردهاند. در اینجا شاهدیم که نقد گرانت بر نسبی گرایی در ابعاد مهمی ، به سان نقد شهید مطهری است . آنچه حتی از این گونه بررسی اجمـالی بـه دسـت مـی آیـد، شـمای کلـی رویکرد بسیار متنوعی به مدرنیته است که می توان آن را در اندیشه های شهید مطهری جست .
خلاصه ماشینی:
نقد شهيد مطهري بر مدرنيته (پيشنهادهايي براي مطالعه تطبيقي ) * ** ______________________________________________________________ محمد لگنهاوزن / چکيده مي توان به چگونگي نگرش شهيد مطهري به مسئله مدرنيتـه در دورهاي کـه بـه شـکل گيـري ٢٧ انقـلاب اسـلامي در ايـران منجـر شـد، بـا بررسـي واکـنش هـاي او بـه تهديـد مارکسيسـم و نيـز ديدگاههاي روشن وي درباره مدرنيته پي برد؛ اولا، مکتب مارکسيسم ويژگي هاي متعـددي دارد که شهيد مطهري آنها را به عنوان ويژگي هاي مغاير با اسلام، قاطعانه رد مي کند؛ ثانيا، مارکسيسم و مدرنيته ابعاد گوناگوني دارند که شهيد مطهـري آنهـا را مـي پـذيرد و در توضـيح ديـدگاههـاي خويش به کارشان مي گيرد.
113) بازنمودي که انسان از اين گونه منتقدان شـهيد مطهـري مـي گيـرد اينکـه شـهيد مطهري مخالف تغيير و در نتيجه مخالف مدرنيته است و نيز او بر ضد آنچه جديد ٢٩ است ، واکنش نشان مي دهد و از آنچه قديمي است ، حمايت مي کنـد و او فقـط از معدودي اصطلاحات جديد استفاده مي کند تا از يک جهان بيني «از مد افتاده » دفاع کند (٢٠٦ .
شـهيد مطهـري را نمي توان با رده بندي وي در برچسب هايي نظير سنت گـرا، تجـددگرا و يـا بنيـادگرا کـه براي قراردادن مسلمانان در مقوله هاي مناسب با ديدگاه هايشان به کار گرفته مـي شـوند، تفسير کرد (٢٠٠٣ ,For example, see: Cheryl Benard).
J. Fischer, Debating Muslims: Cultural Dialogues in Postmodernity and Tradition (New 43 Directions in Anthropological Writing), Madison: University of Wisconsin Press, 2002.
E. Hocking,” presented at the conference, Theoretical Foundations of Human Rights at Mofid University, Qom, May, 2003.