چکیده:
نظریه انسان کامل در عرفان اسلامی و یهود برگرفته از متن اسلام (قرآن و سنت ) است و تاریخی به بلندای تاریخ ادیان به صورت عام و تاریخ اسلام به صورت خاص دارد. پس از توحید و معرفهلله ، هیچ موضوعی به قدر و منزلت انسان شناسی مدنظر ادیـان الهـی نبوده است ؛ زیرا انسان کامل و آدم قادمون مظهر اتم و جلؤه اعظم لله و یهـوه ، جـامع اسما، صفات و سفیروت ، آغاز و فرجام هستی و قـرآن و تـورات نـاطق اسـت . در میـان ادیان الهی، اسلام و یهود و در میان اندیشمندان ، عارفان و حکیمان اسلامی و یهـودی هردو دین ، ابن عربی و دلئون بیش از دیگران به این مهم عنایت داشته اند. مقاله حاضـر پژوهشی در این زمینه است .
The theory of the perfect man in Islamic mysticism And Judaism mysticism derived from the Quran and the Tradition، Torah and the Tradition. It can also be found in other religions. After monotheism and Knowledge of God this subject is the most important theme in the divine religions. Because of the perfectman and Adam Kadmon are the most complet and highest of Manisestion of ALLA and YAHVA comerhensive of the Names and Attri Buties and Sefirot، Begining ، and end of Existems and intcarnation Karan and torah.
But among all religions، Islam and then Judaism have more emphasis on this subject and among Muslem thinkers Ibn Arabi and among Jewish thinkers Deleon are the hero of it.
In this paper we will discuss Ibn Arabi''s and Deleon''s viewpoints concerning the perfect man based Quranic and Torahic Verses and them Traditions.
خلاصه ماشینی:
"در مکتب دلئون از هم سویی میـان اعضـا و جـوارح انسـان بـا سفیروت الهی سخن به میان آمده که در مکتب ابن عربی این هم سـویی بـدین گونـه بـه چشم نمیخورد، اما میتوان ابعاد وجودی انسان [مراتب غیب و شـهودش ] را از حضـرت احدیت یا تعین اول تا حضرت ناسوت یا از مقام غیب مطلق تا شهادت مطلق ایـن گونـه تصویر کرد: حقیقت جامع و اعظم انسان کامل در مقام غیب مطلق دووجهی است ، وجهـی فراتـر از هر اسم و صفتی اسـت و بـدون ظهـور و تجلـی و متحـد بـا مطلـق ذات وجـود حـق [غیب الغیوب ] و وجهی در مقام ظهو غیب مطلق است که با تعـین اول و وجـود منبسـط متحد بوده و سر منشأ اسما و صفات که مربوط به غیـب ذات انسـان کامـل اسـت [٢٠، ص ٣٥-٣٧] [مقام اخفی]، آن سان که حقیقت اعظم آدم قادمون کـه متحـد بـا سـفیرای کتر یا کترالیون است وجهی به این ـ سوف خفی دارد و همواره مختفی و بلاتجلی اسـت و وجهی به سوی ظهور هستی مطلق این ـ سوف دارد [ایـن ـ سـوف جلـی] کـه همـان کترالیون یا تعین اول است و سرمنشأ دیگر سفیروت از حکمت تا ملکوت که مربـوط بـه ذات آدم قادمون است [١١٧ ,p ٥٣]."