چکیده:
ارتباط زبان و تفکر موضوع مورد مطالعه از دیـدگاه علـوم گونـاگون اسـت . فلسـفة تحلیلی ، که زبان ، اصلی ترین موضوع آن است ، از جمله به چگونگی چنـین رابطـه ای می پردازد. یکی از بهترین نمایه های مطالعة این رابطه گفتار افرادی است که یا زبانشان دچار مشکل است یا تفکرشان . بنابراین ، گفتار هذیانی آن دسته از بیمـاران مبـتلا بـه اسکیزوفرنی ، که هیچ مشکل زبانی ندارند و فقط دچار اختلال فکر هستند، از بهترین موارد برای این منظور به شمار می آید. هدف مقالة پیش رو ارائة تحلیلی بر پایة فلسفة تحلیلی از رابطة زبان و تفکر چنین بیمارانی است کـه در تـوهم شـنیداری کلامـی و گفتار هذیانی آنان آشکار می شود. در چهارچوب فلسـفة تحلیلـی ، فلسـفة ذهـن بـه حالات و کارکردهای ذهن می پردازد و، در آن ، نظریة ذهن مطرح می شود که اختلال ، در آن ، هم به توهم می تواند بینجامد، هم به هذیان . توهم شنیداری کلامی و هـذیان ، که هر دو ساختار گفتاری دارند، ناشی از پدیدة گفتار درونی هستند.
خلاصه ماشینی:
"در پژوهش مورن (٢٠٠٥ ,Morin) به پیوندهای ممکن میان خودآگاهی و گفتار درونی و به ویژه نقش کلیدی گفتار درونی در برقرارکردن ارتباط میان عناصر اشـاره شـده اسـت ؛ از جمله این که گفتار درونی می تواند میان «خود» (self) و رویـدادهای ذهنـی ای کـه «خـود» تجربه می کند فاصلة فیزیولوژیک ایجاد کند تـا مشـاهدة خـود (self-observation) تسـهیل شود؛ و هنگامی که «خود» مسئله و اطلاعات مربوط را به گفتار درونی می دهد، بـه عنـوان ابزار حل مسئله کار کند و جنبه هایی از زندگی درونی فرد را، که برای او به طور محسوس قابل درک نیست ، برچسب بزند.
اسـتفان و گراهـام (٢٠٠٠ ,Stephens and Graham) نیز همین نقص در درک مالکیت تفکـر را دلیـل «هـذیان کاشت فکر» (thought insertion) می دانند که ، در آن ، بیمار تصور می کند که کـس دیگـری در مغز او دارد فکر می کند و این در حالی است که فرد گفتار درونی خـود را بـه صـورت تفکر دیگری دریافت کرده است .
نظر او بر اساس یافتة این پژوهش این اسـت کـه بیمـاران دارای توهم و هذیان ، به سبب بیش ـ نظریة ذهن (hyper-theory of mind)، فرارفتار حالات ذهنی (over-attribute mental states) از خود نشان می دهند؛ یعنی مثلا این که بیمار فکر مـی کنـد مخاطب [دیگری ] به مقاصد، وضعیت و دانش او دسترسی دارد (هذیان کنترل )، نشان دهندة همین بیشینگی در نظریة ذهن است ."