چکیده:
کرامت انسان، به مثابه اساس حقوق بشر و معیار تعامل اجتماعی و بین المللی، در حوزه های مختلف علوم انسانی، از اهمیت ویژه برخوردار است. علامه طباطبائی که از چهره های کم نظیر علمی جهان اسلام به شمار می رود، کرامت انسان را به صورت عمده به تکوینی و اکتسابی تقسیم می کند. در این نوشتار می کوشیم با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، کرامت اکتسابی، معیار کرامت و مهم ترین ویژگی های آن را از منظر علامه بیان کنیم. کرامت اکتسابی، در حقیقت دستیابی انسان به کمالات وجودی و مقام قرب الهی و تنها راه وصول به آن خدامحوری است. لذا هر اندازه عبودیت انسان در پیشگاه حق تعالی، آگاهانه تر و مخلصانه تر باشد، به همان اندازه به ارزش و کرامت بیشتر نایل می آید. ازآنجا که کرامت اکتسابی بر اثر تلاش های اختیاری انسان به دست می آید، یک امر ارزشی است و می توان به آن افتخار نمود. چون حرکت تکاملی انسان، به تدریج حاصل می شود، تدریجی و تشکیکی بودن دو ویژگی دیگر کرامت اکتسابی است. به دلیل اینکه همه انسان ها قابلیت کسب کرامت را دارند، نوعی بودن چهارمین ویژگی آن به شمار می رود.
Man’s dignity as the basis of human rights and criterion for international and social interaction is of particular importance in different fields of human sciences. Allamah Tabatabaii، who is regarded one of the unique scientific figures in the world of Islam، generally divides man’s dignity into genetic and acquired dignity. Using a descriptive-analytical method، the present paper elaborates on acquired dignity، criterion of dignity and its most important features in Allamah’s view. In fact، acquired dignity is man’s attainment to existential perfections and the state of nearness to God، the only way of which is God-orientation. Therefore، the more conscious and devoted man’s servitude towards God، the more he attains value and dignity.
Since acquired dignity is attained by man’s voluntary attempts، it is a value matter and man can be proud of it، because man’s evolutionary move is attained gradually. Gradation and gradualness are two other features of acquired dignity.
خلاصه ماشینی:
به همين دليل، طرفداران نظرية توحيدي کرامت انسان، بايد به پرسشها و شبهاتي که دربارة کرامت اکتسابي انسان وجود دارد، پاسخ دهند؛ از جمله اينکه چرا برخورداري انسان از امکانات و سرمايههاي بيبديل تکويني، همچون عقل و آزادي اراده و اختيار، براي برتري او بر ديگر موجودات کافي نيست؟ اساساً معيار کرامت حقيقي انسان در چيست؟ چرا انسان براي رسيدن به کرامت حقيقي، بايد مسير عبوديت و خدامحوري را در پيش گيرد؟ در راستاي اداي همين رسالت سترگ، علّامه طباطبائي، که در علوم مختلف عقلي و نقلي و نيز آشنايي با نظريات جديد، از شخصيتهاي کمنظير و جامعنگر در جهان اسلام بهشمار ميرود، در آثار مختلف خويش، البته به صورت پراکنده، به اين موضوع پرداخته است.
به عبارت ديگر، علّامه کرامت به معناي برخورداري انسان از قابليتها و نعمتهاي بيبديل و دارا بودن موقعيت ممتاز در عالم خلقت را که از جانب آفريدگار عالم به وي عطا شده و امر غيراختياري است، کرامت تکويني و طبيعي مينامد؛ اما دستيابي به کمالات انساني و مقام قرب الهي را که با مجاهدتها و رعايت تقواي الهي به دست ميآيد و اختياري است، کرامت اکتسابي، الهي و ارزشي ميداند (طباطبائي، 1372، ج13، ص165).
البته بر خلاف کافران، اين افراد چون اهل عناد و لجاج نيستند، هنوز اين توان و قابليت را دارند که با رهايي از علايق مادي و شناخت هدف غايي و معيار اصلي کرامت، به عالم نور راه يابند؛ اما بهسبب دلبستگيهايي که به دنيا و اسباب مادي، و نيز غفلتي که از حقتعالي داشتهاند، هرگز نميتوانند به انقطاع کامل و اوج قلة کرامت برسند (طباطبائي، 1386الف، ص36ـ43)؛ 2.