چکیده:
پس از حملات اعراب مسلمان در اوایل ظهور اسلام ، مهم ترین خاندان های مسلمانی که از قرن سـوم تـا دورة گورکانیان در شبه قارة هند قدرت گرفتند، عبارتنـد از غزنویـان بـه سـرکردگی سـلطان محمـود، غوریـان بـه سرکردگی محمدشاه غوری، ممالیک هند، تغلق شاهیان و افغان ها. در میان ایـن سلسـله هـا نیـز تنهـا آنهـایی توانستند تا حدودی در حکمرانی در شبه قاره هند موفق باشند، که اصـل مـدارا بـا غیرمسـلمانان را مـد نظـر داشتند. این خاندان ها نیز به تدریج با فرهنگ بومی در آمیخته و تبدیل به سلسله های مسلمان هنـدی شـدند. این نوشتار در نظر دارد خاندان های حکومت گر مسلمان از قرن سوم تا گورکانیان در شبه جزیره هند را معرفی نماید.
خلاصه ماشینی:
"اما حدود یـک و نـیم قـرن بعـد حکومت افغان ها بر قسمت های عمده ای از نواحی جنوبی نیز تسلط یافتند و بدین ترتیب ، برای نخستین بار تمام مناطق هند به درجات متفاوت ، تحت حاکمیت مسلمانان قرار گرفت (لین پل ، ١٣٧٠، ج ٢، ص ٥٠٢).
اما پس از مرگ محمد غوری، غلامان ترک که فرمانده سپاه بودند، اعلام استقلال کردند؛ از جمله ناصرالدین قباجه که حاکمیت سند را متصرف شـد، ییلـدیز حکومـت غزنه را به دست گرفت و قطب الدین ایبک که اولین غلامی بود که به سال ١٢٠٦ میلادی در دهلی به سلطنت رسید و اولین دولت مستقل اسلامی مستقر در هند را بنیاد نهاد.
با ایـن وجـود، شیوه حکومت داری افغان ها به گونه ای بود که برای حفظ قـدرت و ثبـات خـویش در منطقـه ، مردم عادی را به حال خود گذاشته و به ویژه در آداب و رسوم محلی دخالتی نمیکردند (همان ، ص ٤٠٢) از این رو، در دوران آنها شهر دهلی به عنوان پایتخت امپراطوری از رونـق و شـکوه فراوانی برخوردار شد.
در این دوران زبـان عامیانه هندی که در حال رشد بود، مورد تشویق قرار گرفت و میان اعتقادات مذهبی هندوها و مسلمانان نیز ترکیبی صورت گرفت و نیز در حدود همین زمان در منـاطق دوردسـت کشـمیر پادشاه مسلمانی به نام زین العابدین به شیوه مدارای مذهبی حکومت میکرد و از زبان و علـوم سانسکریت و فرهنگ قدیمی هند بسیار حمایت مینمود (همان ، ص ٤٠٥)."