چکیده:
همر با سرودن ایلیاد و ادیسه و هسیودوس با سرودن ثئوگونیا و کارها و روزها تنها آثار ادبی ماندگار خلق نکردند بلکه جهان اسطورهای را به نظم آوردند که فرهنگ یونانی از این نظم سربرآورد و بالنده شد. به این جهت بود که یونانیان شاعران را و به ویژه این دو شاعر را فقط هنرمندان خود نمیدانستند بلکه آنها را به چشم مربیان خود میدیدند. از این رو، درکی جامع از جهان اسطورهای این دو شاعر و مفاهیم اساسی آن برای شناختن فرهنگ یونانی به طور عام و ادبیات و فلسفه آن به طور خاص لازم است. هدف این مقاله بررسی این مفاهیم است تا آن که معلوم شود، فرهنگ و اندیشه یونانی بر مبنای چه تصوری از رابطه بین خدا و انسان شکل گرفت.همر با سرودن ایلیاد و ادیسه و هسیودوس با سرودن ثئوگونیا و کارها و روزها تنها آثار ادبی ماندگار خلق نکردند بلکه جهان اسطوره ای را به نظم آوردند که فرهنگ یونانی از این نظم سربرآورد و بالنده شد. به این جهت بود که یونانیان شاعران را و به ویژه این دو شاعر را فقط هنرمندان خود نمی دانستند بلکه آنها را به چشم مربیان خود می دیدند. از این رو، درکی جامع از جهان اسطوره ای این دو شاعر و مفاهیم اساسی آن برای شناختن فرهنگ یونانی به طور عام و ادبیات و فلسفه آن به طور خاص لازم است . هدف این مقاله بررسی این مفاهیم است تا آن که معلوم شود، فرهنگ و اندیشه یونانی بر مبنای چه تصوری از رابطه بین خدا و انسان شکل گرفت .
خلاصه ماشینی:
"آنچه در شعر همر و هسیودس بیان شده مسئله انسان و رابطه او با خدا و طبیعت یا به بیان یونانی فوزیس ، σιςφυ، است به همان اندازه که ارتباط با انسان های دیگر نیز در سروده های این دو مد نظر است .
به نظر می رسد که مسئله به اینجا ختم نمی شود و اگر نقش سپر آخیلوس به معنای تصویر کلی فوزیس از نظر همر تلقی شود، آن گاه می توان اکئانوس بر گرداگرد سپر را به معنای گنتس تلقی کرد که در این صورت ، اکئانوس پدری است که تمام آن نقوش را دربر گرفته و همگی از او پدید آمده اند و البته روشن است که این تعبیر با توصیف ذکر شده از همر نسبت به اکئانوس هم خوانی دارد.
(٧١ ,٢٠٠٣ ,Morford) هر چند که زئوس به عنوان برترین خدا در سروده همر پیوند خاصی با مویرا دارد چنان که ترازوی او مرگ هکتور را رقم می زند (٢٠٩ ,٢٢ ,Iliad) اما باید توجه داشت که او هم به دور از حکم تقدیر نیست و همراه با دیگر خدایان باید به حکم تقدیر گردن بنهد چنان که او نمی تواند حکم مرگ فرزند مورد علاقه اش ، سارپدون ، را تغییر دهد.
با توجه به نمونه های پنه لوپه یا اویمایوس و دیگر کاربردهای دیگر دیکه می توان گفت که این مفهوم با آن معنا از عدالت در اندیشه هند-ایرانی تفاوت بنیادین دارد چرا که دیکه طرحی خارج از فوزیس نیست که طبق آن هر موجود در فوزیس جایگاه و موقعیت مشخصی داشته باشد بلکه دیکه برآمده از حدود خود شی و نسبتی است که با حدود دیگر موجودات در فوزیس دارد."