چکیده:
چکیده در این مقاله میخواهیم نشان دهیم که هرچند پیرس منطقدان، دانشمند و فیلسوفی پراگماتیست است، رگههای قوی دینی در نظام فکری او (بهویژه در اواخر عمرش) با فلسفۀ علمی او پیوند ناگسستنی دارد. بر اساس این دیدگاه، این نوشته با استناد به آثار پیرس در پی نشان دادن این رگههای دینی در قالب «پیوند علم و دین» در اندیشۀ این متفکر امریکایی است. پیرس تبلور این پیوند را در روش علمی نشان میدهد و معتقد است که روش علم باید «روح» علمی داشته باشد و این روح همان میل به یادگیری حقیقت است که در علم و دین وجود دارد. پیرس معتقد است که علم و دین با تکیه بر این روحیه میتوانند در راستای هم حرکت کنند و او حتی از دین علم در این حیطه یاد میکند. بنابراین، پیرس با روحیۀ دینی به علم مینگرد و این امر در دورۀ سوم فکری او در قالب مقالات و نوشتههایش کاملا آشکار است
خلاصه ماشینی:
"١. مقدمه شاید در وهلة اول چنین به نظر برسـد کـه نفـوذ علـم گرایـی و نظریـة تکامـل دارویـن بـر پراگماتیسم امریکایی آن چنان قوی بوده ١ و هست که تصور این که پراگماتیست های امریکایی در پژوهش ها و نظریه های فلسفی شان دارای روحیة دینی باشند، برای کسانی که پراگماتیسم را به تعبیر جیمز تجربه گرایی رادیکال تلقی می کنند، عجیب است ؛ ولی نباید فراموش کرد که جیمز اثری به نام انـواع تجربـة دینـی دارد.
تا این جا سعی کردیم نگاهی اجمالی و کلی به مسئلة رابطة علم و دین داشته باشیم ؛ امـا چون موضوع اصلی ما پیوند علم و دین در اندیشة پیرس خواهد بود بهتر است ابتدا بگوییم که کل آثار پیرس را می توان به سه دوره تقسیم بندی کرد: در دورة نخست کـه تـا ١٨٧٠ را در بر می گیرد عمدتا به موضوع های متافیزیکی محض در سنت ایده آلیسم امریکایی علاقـه دارد.
پیرس در این جا نیـز بـه تعریف دین اشاره می کند و می پرسد «دین چیست ؟» در پاسخ معتقد است که اگـر بگـوییم که دین در هر فرد نوعی احساس یا ادراک مبهم است ، نمی توانیم بگـوییم کـه دیـن امـری اجتماعی است ؛ بنابراین می نویسد: [دین ] مثل تمامی امور واقعی ذاتا امری اجتماعی و عمـومی اسـت .
بـه سـخن دیگـر، پیـرس می گوید که «این طور نیست که دینی باشد که علم یا روح علمـی از آن سرچشـمه گرفتـه است ، زیرا دین در معنای واقعی کلمه نمی تواند از چیزی جز احساس مذهبی نشئت بگیرد؛ بلکه دینی است که با روح علمی جان می گیرد» (٣٥٦٠ :١٨٩٣ ,Peirce)."