چکیده:
مالیات اسلامی، کاراترین نظام مالیاتی است و نمیتوان نظامی دیگر را جایگزین آن نمود.مالیاتهای اسلامی، مالیاتی دولتیهستند و دریافت آنها بر دولت اسلامی واجب است. مالیات اسلامی به خزانهملیوارد میشود و صرف هزینههای جاری دولت میگردد. بسیاری از فقها، حکومتی بودن زکات را تأیید کردهاند. دوگانگی در نظام مالیاتی، موجب بالا رفتن بار مالیاتی و افزایش فرار مالیاتی میشود. نرخها و نصابهای مالیات اسلامی، تأسیسی، قابل بسط به همه تولیدات و درآمدها و بر حسب شرایط، قابل تعدیل است. مالیات اسلامی، مالیات مستقیم است. این نظام، مبتنی بر آبادانی و مشوق آن است. این نظام، آثار بسیاری مانند کاهش فرار مالیاتی، افزایش کارایی، افزایش رفاه کل، کاهش مصارف و فعالیتهای غیرمولد و ایجاد تعادل به همراه دارد. یکپارچهسازی نظام مالیاتی بر اساس اصول و مبانی نظام اسلامی، یک ضرورت بزرگ است و میتواند به یک انقلاب مؤثر در نظام اقتصادی کشور بینجامد.
Islamic tax system is the most efficient system and cannot be replaced by other systems. Islamic taxes are state taxes. Islamic scholars and jurisprudents have confirmed this matter. It is incumbent upon the Islamic government to collect Islamic taxes. Islamic taxes must enter directly into State National Treasury and must be spent on government current spending. Dichotomy in the tax system induces increasing tax burden and tax evasion.
Rates of this system must be extended to all producs and incomes، and can be adjusted according to the conditions and situations. Islamic taxes are direct taxes. This system is based on development and prosperity. This system has effects like reducing tax evasion، increased efficiency، increased total welfare، reducing costs and non-productive activities and bringing balance. Integrating of tax system based on the principles of the Islamic system is a great need and can lead to a kind of revolution in economic system.
خلاصه ماشینی:
عبارت «تزکیهم بها» دلالت دارد پرداخت این حق موجب پاکیزگی بیشتر و رشد است.
فردی که این حداقل توانایی را دارد یعنی مالک نصاب است اگر قیمت محصول او کاهش یابد (مثلا نصف شود) دارایی او کاهش باید اما میباید زکات دهد.
زکات عددی، به توانمندی فرد برای پرداخت زکات توجهی ندارد اما در نصاب پولی، وقتی ارزش دارایی فرد افزایش مییابد و او حداقل توانمندی مالیاتی را کسب میکند باید زکات بپردازد.
در این صورت، هرگاه ارزش دارایی فرد (که شامل همه انواع محصولات است) به حد نصاب (که حداقل توانمندی برای پرداخت مالیات است) برسد از آن، مالیات دریافت میشود.
در اقتصاد کالایی، تعیین نصاب واحد برای چند نوع دارایی، بسیار دشوار است؛ مثلا برای کسی که گاو و گوسفند دارد نصاب واحد شامل ترکیبهای بسیار زیادی از این دو است.
برای کسی که گاو و گوسفند و شتر دارد این دشواری بیشتر است.
این مشکل در اقتصاد پولی مرتفع میشود و تعیین نصاب واحد برای همه انواع داراییها، عقلانی است.
در این حالت، مشکلات نصابهای متعدد از بین میرود و حجم مالیات نیز افزایش مییابد؛ برای مثال، فرد الف مالک انواع داراییها (گاو، گوسفند، شتر، گندم و مسکوکات طلا) میباشد که هر دارایی او اندکی کمتر از نصاب است و فرد ب تنها یک دارایی (مثلا گوسفند) بهاندازه نصاب دارد.
عبارت من أموالهم دلالت دارد زکات از مالی گرفته میشود که در مالکیت فرد است.
این امر دلالت دارد که نرخ زکات میتواند بر حسب شرایط تغییر یابد.