چکیده:
نافرجامی «قیام توابین » و «قیام مختار» و افزایش انحراف ها و ظلم و جور بنی امیه سبب شـد زید بن علی در سال ١٢٢ق . به پاخیزد. هرچند این قیام نیز نافرجام و زودگذر بود، زمینه ساز شکل گیری فرقه زیدیه و قیام دیگر زیدیان، مانند یحیی بن زید و نفس زکیه و سایر شیعیان شد. این قیامها در بیش تر موارد، نافرجام و گذرا بودند؛ هرچند در برخی موارد بـه تشـکیل حکومت نیز انجامید، مانند علویان طبرستان، زیدیه یمن و ادریسیان مغرب. زیدیه در بحث امامت و مهدویت ، مانند مهدویت نوعی ، عقایدی متفاوت از شیعه امامیـه دارد. «مهـدویت نوعی » از عقایدی است که عمدتا با آموزههای مشهور اهل سنت سازگار است ؛ اما شـواهد متعددی گویای مطرح بودن این عقیده در فرقه زیدیه است که خود انشعابی اسـت از شـیعه می باشد. در این نوشتار سعی شدهاست جایگاه امامت و مهدویت و مراد از مهدویت شخصیه و نوعیه در قیام زید تبیین گردد.
The failure of “Tawwābin uprising” and “Mukhtār uprising” led Zaid ibn Ali to rise up against the increase of Umayyad’s corruption and oppression in 122 AH. Although this uprising was unsuccessful and short-lived، it paved the way for the formation of Zaidiyyah sect and the uprising of other Zaids such as Yahya ibn Zaid، Nafs-e-Zakkyeh (pure soul) and other Shiites. These uprisings failed in most cases and were temporary though some of them led to the establishment of a government like Alid dynasties of Tabaristan، Zaidiyyah of Yemen، and Idrisids of the West. Zaidiyyah has the beliefs different from Shi’as with regard to the discussion of Imamates and Mahdism، like typical Mahdism. “Typical Mahdism” is of beliefs، which is largely compatible with the teachings of Sunnis. However، there are several evidences illustrative of the presence of this belief among Zaidyyah sect as a branch of Shiite. This article intends to clarify the position of Imamates and Mahdism and the intention behind the personal and typical Mahdism.
خلاصه ماشینی:
"زمینه شناسی کاربرد مهدویت درباره قیام زید بن علی در برخی از نقل ها آمدهاست که مردم در قیام زید انتظار داشتند که زیـد همـان «منصـور موعود» باشد؛ زیرا علاوه بر روایت نبویص و ائمه ع در باب ظهور مهـدیعج، پـس از افزایش یافتن ظلم و جور، اعراب و مردم ستمدیده به یک منجی اعتقاد داشتند که در برخـی منابع «منصور» خوانده شده است ؛ حتی منصور دوانیقی اصرار داشت با این لقب ، خود را منجی عرب و مسلمانان نشان دهد و پس از تثبیت حاکمیت خویش ، اصـرار داشـت کـه فرزنـدش، محمد را همان مهدی موعود مسلمانان معرفی کند (نوبختی، ١٣٨١: ٩٦؛ مفید، ١٩٩٣: ٣١٨ و عسکری، ١٣٨٢، ج١: ٤٠١-٤٠٣).
پس ، می توان گفت نخستین بار آموزة مهدویت در تاریخ زیدیه ، با مهدی پنداشته شدن خـود زید مطرح شد؛ هرچند در مورد ادعای مهدویت زید صراحتی دیده نمی شـود و حتـی اخبـاری نقل شده که زید، مهدویت را از خود نفی کرده و طبق عقاید صحیح شیعی به مهدویت امـام دوازدهم معتقد بوده است ؛ مثلا محمد بن مسلم می گوید: بر زید بن علی وارد شدم و گفتم : فامیل من گمان می کنند که شما صاحب این امر[امامت ] هستی؟ فرمود: نه ؛ ولی من از عترتم ."