چکیده:
این پژوهش با هدف تعیین میزان همگونی شاخصهای جانبی شدن دست برتری و پا برتری روی 2316 آزمودنی شامل 1501 زن و 815 مرد با میانگین سنی 23 سال و 6 ماه و دامنه سنی 86-7 سال در جمعیت ایران انجام شد. انتخاب آزمودنیها به روش تصادفی چندمرحلهای از میان ساکنان استانهای مختلف ایران بود و از آنها خواسته شد تا به گویههای پرسشنامه دست برتری ادینبورگ (اولدفیلد،1970) و پرسشنامه پابرتری واترلو (الیاس، برایدن و بولمن-فلمینگ، 1998) پاسخ دهند. تحلیل توصیفی دادهها نشان داد که توزیع دست برتری در میان جمعیت ایران به ترتیب راستدست، دوسوتوان و چپ دست به صورت 6/78%، 6% و 4/15% و توزیع پا برتری به ترتیب راستپا، دوسوتوان و چپپا به صورت 8/66%، 8/21% و 4/11% است. از طرفی همبستگی دست برتری با پا برتری برابر با 75/0 (در سطح معناداری کمتر از 05/0) به دست آمد. همچنین افراد راستدست و راست پا در 9/94% موارد با هم در راستبرتر بودن، افراد چپ دست و چپ پا در 3/88% موارد با هم در چپ برتر بودن و افراد دارای برتری هر دو پا و هر دو دست در 5/16% موارد از نظر دوسوتوان بودن توافق داشتند. ضریب فای کرامر برابر با 79/0 در سطح معناداری کمتر از 05/0 محاسبه شد که نشانگر همگونی قوی این دو شاخص جانبی شدن با یکدیگر است. به این ترتیب بر اساس تبیین عصبشناختی، یکی از نیمکرههای مغزی برای شروع کنترل رفتار در ظر گرفته میشود و تظاهر این برتری، ترجیحهای مختلف برای استفاده از ساختارهایی نظیر دست و پای ناهمسویی است که کارکردهای حرکتی- حسی آنها بهطور برجسته تحت تأثیر نیمکره غالب است. در مجموع میتوان گفت جانبی شدن در جمعیت ایران کمتر انجام میشود و توزیع شاخصهای جانبی شدن در ایران متفاوت با توزیع آن در سایر کشورها است، اما میزان توافق کنترل همسو در ایران مانند سایر کشورها است.
خلاصه ماشینی:
"درصد کمتر استفاده از دست چپ برای نوشتن در کشورهای غربی در نیمه اول قرن بیستم در مقایسه با نیمه دوم قرن بیستم به علت آنکه برای تحصیلات ، سهل گیری بیشتری در نظر گرفته شده بود (بئوکلار و کروننبرگ ، ۱۹۸۶؛ دلاتولاس ، دی اگوستینی ، ژالون و پنست ، ۱۹۸۸) و مواردی که در آنها فشارهای فرهنگی مانع چپ دستی و استفاده از دست چپ برای فعالیت های مرتبط با غذامی شوند به عنوان مثال، در بسیاری از کشورهای آسیایی و کشورهای مسلمان به دست چپ به عنوان یـک عضوناپاک ۱نـگاه مـی شود و از آن برای غذا خوردن استفاده نـمی شود، بنابـراین فـراوانی چپ دستی در این 1- impure کشورها %۵ و حتی کمتر است (دی اگوستینی ، خامیس ، آهویی و دلاتولاس ، ۱۹۹۷، پاینه ، ۱۹۸۷، شیمیزو و اندو، ۱۹۸۳؛ تنگ ، لی ، نیگ و چنگ ، ۱۹۷۹؛ ورهاگن و نتومبا، ۱۹۶۴).
از طرفی ، یافته حاضر با توجه به واقع بودن ایران در قاره آسیا و مسلمان بودن بیشینه جمعیت ایران با اعتقاد دی اگوستینی و همکاران (۱۹۹۷)؛ پاینه ، ۱۹۸۷؛ باشیمیز و واندو، ۱۹۸۳؛ تنگ و همکاران (۱۹۷۹) و ورهاگن و نتومبا (۱۹۶۴) مبنی بر اینکه در بسیاری از کشورهای اسیایی و کشورهای مسلمان به دست چپ به عنوان یک عضو ناپاک نگاه می شود و از آن برای غذا خوردن استفاده نمی شود، بنابراین فراوانی چپ دستی در این کشورها ۵% و حتی کمتر است مطابقت ندارد.
همچنین بر اساس تبیین عصب شناختی ، یکی از نیمکره های مغزی برای شروع کنترل رفتار در نظر گرفته می شود و تظاهر این برتری به صورت ترجیح های مختلف برای استفاده از ساختارهایی نظیر دست و پای ناهمسویی است که کارکردهای حرکتی ‐ حسی آنها به طور برجسته تحت تأثیر نیمکره غالب است (نونان و اکسلرود، ۱۹۸۱).
The Lateral Preference Inventory for Measurement of Handedness, Footedness, Dyedness, and Earedness: Norms for Young Adults, Bulletin of the Psychonomic Society, 31, 1-3."