چکیده:
فضای جغرافیایی اصولا با تصمیمات انسانی ، فردی یا جمعی ، اختیاری یا اجباری ، آگاهانه یا ناآگاهانه ، بطور مرتب تغییرمی یابد.
طبق نظریه پخش که توسط تورستن هاگراستراند جغرافیدان مطرح سوئدی مطرح گردیده است : پخش فضایی ، حرکتهای است که دگرگونی چشم انداز و یا شیوه رفتار را سبب می شود. با شروع جنبش های اجتماعی از تونس و گسترش آن در لیبی ، مصر و....
منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا دچار تحولات ژئوپلتیکی عدیده ا شت . در این تحولات از یک طرف علل و عوامل داخلی و از طرف دیگر حضور و نقش بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای همچون آمریکا، ناتو و... قابل بحث است . لذا در این پژوهش سعی شده است با بهره گیری از نظریه پخش به تحلیل فضایی جنبش های اجتماعی در خاورمیانه و شمال آفریقا پرداخته و ن ایجی روشن و مناسب حاصل گردد. علیرغم محک نخوردن نظریه پخش در ایران و بخصوص در زمینه جنبش های اجتماعی ، اینک در مورد پخش فضایی جنبش های اجتماعی رخ داده در خاورمیانه و شمال آفریقا، نتایج حاصله ، حاکی از آن است که تطابق نسبی با بسیاری از کارکردهای مورد نظر در تئوری انتشار فضایی ، را این جنبش های اجتماعی اخیر داشته و دارد: چنانچه از نظر نوع انتشار، وجه (پخش سرایتی ) در خصوص جنبش های اجتماعی در خاورمیانه و شمال آفریقا صادق بوده است . بطوری که کشورهای مصر، لیبی ، سوریه ، بحرین ، یمن و....تحت تاثیر انقلاب تونس جنبش مردمی را ادامه دادند. جنبش رخ داده از ١٨ دسامبر ٢٠١٠ شروع شد و هنوز نیز ادامه دارد. در این نوع جنبش ، افکار، اندیشه ها، مفاهیم از سرزمین میزبان (تونس ) ب رزمین میهمان و جدید (الجزائر، لیبی ، مصر و...) هجرت کرد و چون هجرت فیزیکی نبود، دارای سرعت انتشار بالایی بود. بطوری که همانند گلوله برفی تعداد کشورها به مرور زمان گسترش و به همین ترتیب ناحیه تحت پوشش نیز بزرگ شد. از نظر «عوامل موثر در پخش فضایی » مراحل بیان شده توسط هاگراستراند ( وزه یامحیط ، زمان ، موضوع پخش ، مبدا پخش ، مقصد پخش ، مسیر حرکت پدیده ها) در تئوری پخش ، در خصوص جنبش های اجتماعی خاورمیانه و شمال آفریقا نیز قابل تطبیق است