چکیده:
از حقوق رقابت بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در ارتقای رفاه و کارایی اقتصادی یاد میشود. اما در یک اقتصاد، ممکن است تمامی صنایع و نیز همۀ بخشهای یک صنعت توانایی پذیرش رقابت را نداشته باشند؛ این صنایع بهعنوان «انحصار طبیعی» شناخته میشوند. گفته میشود که «انرژی» انحصار طبیعی محسوب شده و باید کاملا در دست دولت باشد. این مقاله ضمن بررسی مفاهیم اولیه، به دنبال بررسی این موضوع است که آیا بخش انرژی قابلیت پذیرش رقابت را دارد؟ و اگر پاسخ مثبت است، قابلیتهای یادشده در کدام بخشهای صنعت است. آیا اساسا این فرض که بخش انرژی، بهویژه برق و گاز، جزء انحصار طبیعی شناخته میشود، صحیح است؟ میتوان گفت اگرچه در صنعت انرژی تولید برق ویا گاز ممکن است به صورت انحصاری در کنترل دولت باشد، ولی انتقال و توزیع آن تحت شرایط خاصی از سوی بخش خصوصی مدیریت شده و در بازار آزاد رقابتپذیر باشد. این مقاله افزونبر ارائۀ پاسخ به پرسشهای پیشگفته، درصدد آن است که زیرساختها، چالشها و فرصتهای ورود رقابت در بازار انرژی، بهویژه در صنعت برق و گاز، را بررسی نماید.
خلاصه ماشینی:
آیا اساسا این فرض که بخش انرژی، به ویژه برق و گاز، جزء انحصار طبیعی شناخته می شود، صحیح است ؟ می توان گفت اگرچه در صنعت انرژی تولید برق ویا گاز ممکن است در کنترل دولت یا بخش خصوصی باشد، ولی انتقال و توزیع آن تحت شرایط خاص از سوی بخش خصوصی مدیریت شده و در بازار آزاد رقابت پذیر باشد.
بنابر آنچه بیان شد، اصول ویژگی های الگوی سنتی به قرار زیر است : حق انحصاری دولت نسبت به عملیات اجرایی و مدیریت شبکه انرژی ؛ نبود رقابت قابل توجه در بخش خصوصی ؛ شکل گیری و هدایت فعالیت های ادغام شدة عمودی و وجود کنترل متمرکز؛ تعیین هزینه ها براساس هزینه های صرف شده ، نه قیمت رقابتی در بازار؛ وجود سطح گسترده ای از برنامه ریزی های پیچیده به همراه کنترل سخت و مرکزی ( ,٢٠٠٧ ,Duncanson ٣٥ .
p ,٢٠٠٢ ,Bacon) درنهایت اینکه یک اصل انکارپذیر وجود دارد و آن اینکه حاکمیت و مالکیت طولانی مدت دولتی از یک سو باعث ازبین رفتن انگیزة حضور فعال بخش خصوصی و ارتقای عملکرد آن در این حوزه می شود و از سوی دیگر به تحمیل هزینه های زیاد بر دولت و مردم ، و نیز به کاهش کیفیت خدمات ، فقر تصمیم گیری های مربوط به سرمایه گذاری و نبود انگیزه برای تأمین بهتر مصرف کننده منجر می شود (-١ .