چکیده:
مجموعه تلویزیونی گوهر کمال (١٣٧٧) از سریال هایی بود که در دهه هفتاد به نویسندگی و کارگردانی عباس رنجبر از شبکه اول سیما نمایش داده میشد. این سریال در لحظه هایی یادآور رمان سال بلوا (١٣٧١) نوشته عباس معروفی است ؛ اما بیننده در تیتراژ ابتدایی و انتهایی هیچ نشانی از اقتباس یا اقتباس آزاد نمیبیند؛ درحالی که در سکانس ها و نماهایی از آن مجموعه تلویزیونی آشکار است که عباس رنجبر در نگارش فیلم نامه گوهر کمال از سال بلوا تاثیر پذیرفته است . در این نوشتار، سال بلوا و گوهر کمال را روبه روی یکدیگر نشانده و به نمونه هایی از اثرپذیری احتمالی عباس رنجبر از عباس معروفی اشاره کرده و یادآور شده ایم که نویسنده و کارگردان گوهر کمال نه تنها جمله هایی از سال بلوا را بر زبان بازیگران جاری کرده است ؛ حتی برخی از شخصیت ها به ویژه «راضیه نوبخت » (شیرین بینا)، «حاتم خانپور» (جهانگیر الماسی) و «قباد» (رضا فیض نوروزی) برابرسازیشدة «نوشافرین نیلوفری»، «حسینای کوزه گر» و «دکتر معصوم »اند. نیز بر بعضی از مضامین و موتیف های مشترک میان دو اثر تاکید کرده و یادآور شده ایم که منطق رمان با منطق آن مجموعه تلویزیونی نمیخواند؛ زیرا متناسب با هنجارهای سازمان صداوسیما تغییر داده شده است .
خلاصه ماشینی:
"در سال بلوا معصوم نمیتواند بپذیرد که همسرش پیش تر مردی به نام حسینا را دوست داشته و دل در او بسته و پیوسته به وفاداری او بیاعتماد است و همسرش را «لکاتۀ بیپدرومادر» یا «لکاتۀ کثیف » میخواند و بیشتر تأکید او بر سویۀ لکاتگی نوشاست و او را زیر ضربه های قنداق موزر از پای میاندازد و در درمان او نمیکوشد؛ درواقع ، او بر چهرة عشق جذام (به زبان امروز «اسید») میپراکند و در سال بلوا «عشق ، جذام است »؛ اما در گوهر کمال - همچنان که پیش تر یادآوری کردیم - متناسب با هنجارهای رایج در صداوسیما تغییراتی در متن اعمال شده تا بر سویه های روشن یا مثبت زندگی نور تابانده شود؛ بنابراین ، بر وفاداری اصرار میشود تا بیوفایی: «راستش ما مردا چرا نمیخواییم وفای زنامون رو قبول کنیم چرا نمیخواییم نصفۀ پر لیوان رو ببینیم چرا اجازه میدیم هر شیطونی مثل قباد پاش تو زندگیمون باز بشه » (رنجبر، ١٣٧٧) و گویی در این لحظه ها عباس رنجبر از زبان کرامت با دکتر معصوم گفت وگو میکند و به او میگوید که نباید به حرف های امثال «رزم آرا» گوش بسپارد."