چکیده:
بنا بر رویکرد واقعگروانه در اخلاق، ارزشهای اخلاقی اموری مستقل از اذهان آدمیان، وجودی خارجی دارند که انسانها میکوشند این ارزشها را کشف نمایند. این رویکرد در دوران معاصر گرفتار چالشهای ژرفی شده، بسیاری از اندیشمندان حوزه اخلاق در غرب آن را کنار نهادهاند.این مقاله، با تحلیل فلسفی رفتارهای ارادی انسان، تقریری از واقعگروی اخلاقی بهدست میدهد. طبق فلسفه اسلامی، انسان در رفتارهای ارادی «فاعل بالقصد» میباشد، بدین معنا که رفتارهای جوارحی همواره برای دستیابی به هدفی انجام میگیرند. در این دسته از رفتارها که شامل افعال اخلاقی نیز میشوند، هدف فعل نقشی بنیادین در رفتار دارد، زیرا مطلوب نخست فاعل، رسیدن به هدفی خاص میباشد، اما از آنجا که هدف مذکور بدون انجام فعلی مخصوص محقق نمیشود، شوق فراچنگ آوردن آن هدف (= علت غایی) سبب مطلوبیت فعل یادشده و انجام آن میشود.نتیجه این تحلیل آن است که چون فعل به عنوان مقدمه هدف انجام میگیرد، پس ارزشگذاری هر فعل، تابع ارزش هدف مترتب بر آن است، یعنی بایدها و نبایدهای اخلاقی ناظر به رابطه فعل اخلاقی با هدف مورد نظر از آن فعل است. بهبیان دیگر، بایدها و نبایدهای اخلاقی بیانگر رابطه مقدمیت یا عدم مقدمیت افعال اخلاقی با هدف مورد نظر از اخلاق هستند.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله، ابتدا با الهام از تقسیمبندی معروف ارسطویی علوم به نظری و عملی، بیان شده است که علوم نظری به دنبال شناخت ساحتی از ساحتهای فردی، اجتماعی انسان هستند، اما علوم ارزشی به دنبال ارائه نظاممند گزارههایی جهت تنظیم رفتارهای انسانی در حوزههای متعدد میباشند که اخلاق نیز در زمره این دسته از علوم است.
در این دسته از رفتارها که شامل افعال اخلاقی نیز میشوند، آنچه مطلوب فاعل است، رسیدن به هدفی خاص میباشد، اما از آنجا که هدف مذکور بدون انجام فعلی مخصوص محقق نمیشود، شوق فراچنگ آوردن آن هدف (= علت غایی) سبب مطلوبیت فعل یادشده و انجام آن میشود.
اما گو اینکه مباحث نظری نیز چه بسا حتی کسوت یک رشته علمی مستقل همچون فرا اخلاق (Meta-ethics) به خود گرفتهاند، اما همه تأملات نظری صورتبسته در آنها، غایت عملی دارند، یعنی تلاشهای صورت گرفته در علوم مختلف اخلاقی در نهایت برای آن است که بایدها و نبایدهای صحیح را فراروی انسان نهد تا انسان در مقام عمل، رفتارهای اختیاری خود را بر اساس این قواعد اخلاقی تنظیم نماید.
توضیح آنکه، انسان در بسیاری از رفتارهای ارادی خود، تنها یک هدف را دنبال نمیکند، بلکه پای اهداف متعددی در میان است، به نحوی که هدف نخست خود مقدمه برای دستیابی به هدف دوم، و خود آن نیز مقدمه رسیدن به هدف سوم است و همین طور سلسله اهداف ادامه مییابد تا به هدف نهایی انسان منتهی شود.