چکیده:
یکی از آموزه های دینی مسلمانان عالم ذر است. ازآنجاکه تعمیق فهم عقاید دینی به منظور قوت بخشی به ایمان و نیز توانمندسازی در مقابل شبهات ضروری است، با بررسی آرای مختلف اندیشمندان مسلمان به این بحث پرداخته شده است. متفکران مسلمان این بحث را از برخی آیات قرآن و نیز روایات وارده اخذ کرده اند. در عالم ذر، انسان به ربوبیت خدا و عبودیت خود شهادت داده است. درباره کیفیت این عالم بحث های فراوانی در گرفت و نظرات مختلفی نیز ارائه شده است. در مجموع هفت نظریه احصا شده که عبارت اند از: حجت بودن ظاهر روایات و روا نداشتن هر گونه تاویل در آن، قول به قدم ارواح بدون بدن، اختصاص عالم ذر به گروهی خاص از انسان ها نه همه آنها، مجاز و تمثیل بودن آیات و روایات وارده، تفسیر این عالم به اخذ پیمان با بیان واقع از طریق وحی و عقل، قول به شیئیت ماهیات و ثبوت معدومات، و تفسیری باطن گرایانه از معنای آیات و روایات مربوط به عالم ذر. بسیاری از این نظرات و اقوال با مشکلاتی همراه اند که به راحتی قابل حل نیستند؛ اما از میان آنها قوی ترین نظر تفسیری است که باطن گرایان بیان داشته اند.
خلاصه ماشینی:
"ایشان میگویند: این نظر عمیق گرچه بسیاری از لطایف قرآنی را در بر دارد و خود راهگشای مطالب فراوان دیگری است، لیکن از چند جهت مورد تأمل است: الف) اینکه فرمودند: انسان دارای دو چهره ملکی و ملکوتی است، مطلب حقی است؛ ولی همچنانکه از اطلاق و عموم ادلة نقلی بر میآید، دو چهره داشتن مخصوص انسان نیست، بلکه هر موجودی دارای دو چهره است؛ ب) با توجه به مفاد آیه که هدف از اخذ میثاق اتمام حجت خداوند بر انسانهاست، معلوم میشود اخذ میثاق بهعنوان حجت بالغة الهی مطرح است؛ درحالیکه به جز این آیه که مورد تأمل است، هیچ آیهای در قرآن وجود ندارد که دلالت کند موطن ملکوت، موطن اخذ میثاق است و این اخذ تعهد حجت بالغة حق است؛ بلکه از موارد مختلف در قرآن کریم استفاده میشود که خداوند در دنیا و آخرت با وحی و رسالت حجت خود را بر انسان تمام کرد و انسان در برابر خدا حجت ندارد؛ ج) با توجه به تفاوتی که بین موطن ملک و موطن ملکوت از نظر قوانین عام وجود دارد، هرگز آگاهی موطن ملکوت، حجت برای موطن ملک نخواهد بود؛ د) چهرة ملکوتی عالم و آدم به گونهای است که هرگز کفر و نفاق در آن راه پیدا نمیکند، درحالیکه از روایاتی (مانند بحرانی، 1416ق، ج 2، ص 48، ح 14) که در ذیل آیه محل بحث وارد شده، استفاده میشود که عدهای در آن موطن به ظاهر «بلی» گفتند، ولی در باطن، کافر بودند و منافقانه کفر خود را کتمان کردند."