چکیده:
بسیاری از منطق دانان حدس را جزء مبادی یقینی شمرده اند؛ اما به تبیین این موضوع نپرداخته اند. در آثار ابن سینا و به تبع آن شارحان وی، در کاربرد این واژه توسع معنایی دیده میشود. ابن سینا پای حدس را به علوم معنوی نیز میگشاید و یکی از حوزه های کارآمدی حدس را حوزه نبوت میداند. فخررازی نیز مانند ابن سینا بر نقش حدس در وحی تاکید میکند. ابن سینا حدس را مربوط به عقل قدسی میداند که بالاتر از عقل مستفاد است ؛ اما فخررازی حدس را مربوط به بالاترین مرتبه از عقل بالملکه میداند و حدسیات را به سه دلیل خارج از حوزه یقینیات میشمارد. با توجه به سخنان ابن سینا درباره یقینی دانستن حدس و ارتباط وحی با حدس ، روشن میشود که منظور وی از حدس در مباحث نفس ، حدس عرفانی است ، نه حدس منطقی.
خلاصه ماشینی:
فخررازی این سخنان ابن سینا را حجتی ضعیف برای اثبات قوه قدسیه میداند و معتقد است شیخ از حجت إنی، آن هم از نوع تمثیل ، استفاده کرده است ؛ زیرا وی همان طور که برای فکر قائل به مراتب زیادت و نقصان است ، برای حدس نیز قائل به این مراتب شده و شدیدترین این مراتب را «قوه قدسیه » نامیده است ؛ درحالیکه نیازی به اثبات قوه قدسیه نیست ، بلکه همان طور که بیان شد، نفس با داشتن بدیهیاتی چون «کل بزرگ تر از جزء است » و ترکیب این بدیهیات با یکدیگر، میتواند به علوم نظری دست یابد و چون نفوس مختلف الماهیه هستند، نفوس قوی دارای حدس قوی و درنتیجه در این کار موفق تر هستند (فخررازی، ١٤٠٤هـ، ج ١، ص ١٥٧ـ١٥٨).
دو راه برای اکتساب علوم نظری وجود دارد: اول از طریق فکر و استدلال ؛ دوم از طریق ریاضت و مجاهده با نفس که این امر سبب قوی شدن قوای عقلی میشود، در اثر آن ، انوار الهی بر جوهر عقل میتابد و معارف بدون واسطه تفکر و تأمل حاصل میشود و این ، همان علم لدنی است (فخررازی، ١٤٢٠هـ، ج ٢١، ص ٤٨٢ـ٤٨٣)؛ درحالیکه ابن سینا حدس را نوعی افاضه میداند: «الحدس هو فیض الهی و اتصال عقلی یکون بلا کسب البته » (ابن سینا، ١٣٧١، ص ١٠٧).