چکیده:
در میان متفکرانی که درباره مساله «گذر زمان » تامل جدی کرده اند و بر تمرکز بر لحظه تاکید ویژه ای داشته اند؛ بودا و خیام از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردارند. در این پژوهش ابتدا مبنای اندیشگی این دو متفکر را درباره زمان و جهان بررسی کرده ایم و سپس با توجه به عناصری مانند مرگ ، بیماری، زوال ، حیات پس از مرگ ، رنج و لذت و ... به تبیین دیدگاه بودا و خیام از لحظه پرداخته ایم . در تبیین عوامل رویکرد خیام و بودا به لحظه یا دم و دلایل پاسداشت آن و تفاوت های نگره ای این دو به مساله زمان ، باید گفت که خیام به گریز از آگاهی در بستر لحظه باور دارد تا از فکر فرجام لحظه و عاقبت کار آدمی بگریزد؛ لذا دیدگاه وی با لذت گرایی پیوند میابد؛ اما تبیین بودا از لحظه ژرفا و عمق بیشتری دارد و با دیدگاه وی نسبت به آگاهی، شناخت و کلیت هستی پیوند میخورد. همچنین حاصل پژوهش حاضر نشان می دهد که اگرچه هر دو به تقلیل مرارت و کاستن رنج معتقدند، تفاوت نگاه آنها به رنجی که از گذر زمان و ناپایداری آنات ناشی میشود، باعث شده که آنان نسبت به شیوه کاهش این ر نج مواضع متفاوتی اتخاذ کنند.
خلاصه ماشینی:
در باب اینکه راجع به گذر زمان و لحظه (به عنوان بازه ای از زمان ) چه تلقیهایی در شعر خیام وجود دارد، میتوان به این موارد اشاره کرد: وی که عمر خود را بر سر راه اصلاح تقویم نهاده است ، در لحظات خلوت ، دغدغه های ذهن علم اندیش را به کنار مینهد: «تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم / چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم » (خیام ١٣٧٨: ١٤٩) به عنوان حکیم ، به ارتباط زمان با گردش افلاک اشاره می کند(٦) و چرخ را مسئول زمان و مهلت می داند: «برخیز ز خواب تا شرابی بخوریم / زان پیش که از زمانه تابی بخوریم // کاین چرخ ستیزه روی ناگه روزی / چندان ندهد زمان که آبی بخوریم » (همان : ١٤٧) «پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است / گردنده فلک نیز به کاری بوده است // هر جا که قدم نهی تو بر روی زمین / آن مردمک چشم نگاری بوده است » (همان :١٠٥) وی در بیانی استعاری عالم را ظرف زمان می داند: «این کهنه رباط را که عالم نام است / وآرامگه ابلق صبح و شام است ...
پایان نامه ای نیز با عنوان «تأثیرات بودا در صوفیه (مکتب خراسان )»، به قلم بهروز طهماسب کاظمی در ١٣٨١ در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز دفاع شده است .