چکیده:
باور به ظهور منجی رهاننده اعتقاد استواری در ادیان زرتشتی، یهودیت، مسیحیت و اسلام است که امید زندهای را در دلهای مومنان به این دینها بهوجود آورده است. طی تاریخ طولانی هرکدام از این مذاهب، این اندیشه موجب تحمل، ایستادگی و حرکتهایی از سوی باورمندان به موعود در مقابل شرایط سخت سیاسی و اجتماعی شده است. با حمله اعراب مسلمان به ایران و سقوط امپراتوری ساسانی، تغییرات زیادی در ساختار سیاسی، اجتماعی و مذهبی ایرانیان ایجاد شد. خلافت امویان و سیاستهای آنها که مبتنی بر اشرافیت قبیلهای عرب، فشار و تحقیر نومسلمانان و غیرمسلمانان ایرانی بود و نیز شرایط نامناسب اقتصادی، به ظهور جنبشهای اجتماعی منجیگرایانه در جامعه ایران انجامید؛ جنبشهایی که خلافتهای اموی و عباسی را به مخاطرات فراوان انداخت و آنان را به واکنش در برابر این جنبشها واداشت.
خلاصه ماشینی:
جنبشهای اجتماعی موعودی در ایران دو قرن اول هجری /عباس کریمیان کارشناسارشد تاریخ اسلام چکیده باور به ظهور منجی رهاننده اعتقاد استواری در ادیان زرتشتی، یهودیت، مسیحیت و اسلام است که امید زندهای را در دلهای مؤمنان به این دینها بهوجود آورده است.
خلافت امویان و سیاستهای آنها که مبتنی بر اشرافیت قبیلهای عرب، فشار و تحقیر نومسلمانان و غیرمسلمانان ایرانی بود و نیز شرایط نامناسب اقتصادی، به ظهور جنبشهای اجتماعی منجیگرایانه در جامعۀ ایران انجامید؛ جنبشهایی که خلافتهای اموی و عباسی را به مخاطرات فراوان انداخت و آنان را به واکنش در برابر این جنبشها واداشت.
انحطاط معنوی و اخلاقی بشر و شرایط سخت و دشوار جامعه، باور به آمدن نجاتدهندهای در پایان جهان را به امید مبارکی در قلوب معتقدان تبدیل کرده است؛ آرزویی مشترک در میان باورمندان مذاهب بزرگ که آنان را در سراسر تاریخ پرتلاطم و محنتبار خویش در تحمل هم ۀ دشواریها یاری رسانده است؛ آرزویی که هرچند در ادیان بزرگی چون زرتشتی، یهودیت، مسیحیت و اسلام بهوضوح دیده میشود، آثارش را فراتر از حوز ۀ این ادیان، یعنی در افسانههای یونان، اساطیر میترایی، کتابهای قدیم چینیان، مصریان قدیم، بومیان مکزیک و در عقاید هندیان و اهالی اسکاندیناوی نیز میتوان یافت.
ظهور و گسترش ادیان بزرگی چون زرتشتی، یهودیت، مسیحیت و اسلام در محدود ۀ جغرافیایی ایران موجب آشنایی ایرانیان با اندیشههای موعودباورانه شد و طی تاریخ این سرزمین، تفکر یادشده جایگاه مهمی در حیات اجتماعی، سیاسی و مذهبی آنان داشت.