چکیده:
آشنایی ایرانیان با نظام های سیاسی و اروپایی در قرن سیزده هـ.. ق / نوزده م و مشاهدة جایگاه قانون در آن ها، سرآغاز تلاش های گستردة ایرانیـان تبـدیل حکومـت اسـتبدادی بـه حکومـت قانون مدار بود. پس از یک قرن ، این تلاش ها در نهضت مشروطیت بـه ثمـر رسـید؛ امـا نبـود مفهوم روشن از مشروطیت و ارکـان و لـوازم آن ، خـود سـبب ظهـور مسـئله جدیـدی شـد. تلاش های زبانی و قلمی گسترده ای برای حل مسئله آغاز شد؛ ازجملـه روزنامـه حبـل المتـین کلکته نیز وارد این عرصه شد. یافته های این تحقیق براساس روش تحلیل گفتار نشان میدهد که این روزنامه به دلیل دسترسی مستقیم به منابع انگلیسی مربوط به مشروطیت و نیز اقدامات حاکمان انگلیسی هند در ایجاد نهادهای سیاسی جدید، به نسبت دیگر نویسـندگان آن زمـان ، درک روشن تر و کامل تری از مفهوم و الزامات مشـروطیت و جایگـاه آن در میـان نظـام هـای سیاسی عرفی موجود در جهان را به ایرانیان عرضه کرد.
خلاصه ماشینی:
پیشینۀ تحقیق دربارة مفهوم مشروطیت ، آثاری به چاپ رسیده اند که مهم ترین آن هـا عبـارت انـد از: «سـخنی پیرامون واژة مشروطه » عبدالهادی حائری، «زمینه های فکری مشروطیت » عباس امانت و کتبی مثل «ایدئولوژی نهضت مشروطۀ ایران » فریدون آدمیت ، «مشروطۀ ایرانی» ماشاءالله آجودانی و «نظریۀ حکومت قانون » (مبانی نظریۀ مشروطه خواهی) سیدجواد طباطبایی، از این جهت بـا بخشـی از موضوع و مسئلۀ این مقاله ، یعنی مفهوم و ارکان مشروطیت ، هم پوشانی دارند و باتوجه به اعتبار تحقیقات یادشده ، مقالۀ حاضر در طرح مباحث پایه از آن ها بهره جسته است ؛ اما هـیچ یـک از پژوهشگران نام برده به روزنامۀ حبل المتین نپرداخته اند.
برای تأیید مشروطیت ، مخالفت نکـردن آن با دین اسلام کافی است ؛ اما با اوج گیری مخالفت شاه و مخالفـان علیـه مشـروطه و بـه تـو بستن مجلس در مقالۀ «مشروطه و مشروعه » به رد امکان مشروعه شـدن مشـروطه پرداخـت و نوشت «معنی مشروطه ، عبارت از مشروطیۀ دولت اسـت ، یعنـی سـلطنت بـه شـرط قـانون و مساوات ، مشروطه یعنی سلطنت به شرط قانون عدالت نسبی، مشروطه یعنی سلطنت به شـرط استحضار وکلای ملت ، مشروطه یعنی سلطنت به شرط عدم ارتکاب ظلم مهما امکن ، مشروطه یعنی تحدید تعدیات ظلام ، مشروطه یعنی تقلیل ظلم در میان عبادالله » این تأکید مجدد بر نقش مشروطیت در جلوگیری از ظلم شاه و درباریان و دیگر اجزای حکومت بـر مـردم ، مقدم ه ای دوباره بر تبیین نسب مشروطه و شرع است : «مشروطه را به هیچ وجه مدخلیتی در امور شـرعیه نیست ؛ بلکه مشروطه شروطی است ازبرای حکومت عرفیه که بـه واسـطۀ آن شـروط ظلـم و تعدی طوعا او کرها کمتر از زمان استقلال و استبداد میشود» (همان ، دو رمضان ١٣٢٦، س ١٦، ش ١١: ٦) عبارت کوتاه اخیر آشکارا توضیح میدهد که مشروطه در امور شرعی دخالت ندارد و تنها به دنبال اصلاح حکومتی است که به صورت عرفی در جریان تاریخ این سرزمین به وجود آمده است ؛ حکومتی که شواهد تاریخی پرشمار، نواقص و معایـب آن ، بـه ویـژه پایمـال کـردن حقوق ساکنان این سرزمین را آشکارا نشان میدهند؛ ازاین رو بـرای اصـلاح سـازمان و تغییـر نحوة حکومت و روابط و مناسبات متقابل میان حکومت و مردم ، مجموعه ای از تدابیر در قالب اصول و قواعد عملی به نام مشروطه به کار گرفته میشود.