چکیده:
این مقاله به بررسی تبیین فردریش نیچه و میشل فوکو از تبارشناسی میپردازد. استدلال موجود در مقاله این است که تبارشناسی، تاریخ را نه از لحاظ رخدادها، پیکارها و جنگها (یعنی به واسطهی دادهها و واقعیات تجربی)، بلکه برحسب نظامهای گفتمانی و کردارها و رویههایی که به ذهنیت ما شکل میدهند، بررسی میکند. پیوند و رابطهی بین دانش/ حقیقت و قدرت نقش بسیار مهمی را در تبیین هر دوی نیچه و فوکو از تبارشناسی بازی میکند. تصور فوکویی از نظم (نظام فهمپذیری) به عنوان مفهومی کلیدی در نگرش او به تاریخ به کار گرفته میشود. ایدهی نیچهای خواست قدرت به ایدهی شیوهها و روشهای روابط نیروهای حمایت کننده و حمایت شونده از نوعی دانش بدل میشود. مقاله به این نتیجه میرسد که تبارشناسی فوکویی، معنا را به روابط قدرت تقلیل میدهد. استدلال موجود این است که در تفکر فوکویی تاریخ انسانی قابل فهم است، اما نه به دلیل معنای درونی آن، بلکه بدین خاطر که دانش و گفتمانها که نقشی کلیدی در تاریخ انسانی بازی میکنند، به لحاظ روشها و راهبردها قابل فهم هستند.
خلاصه ماشینی:
"قدرت، تاریخ و تبارشناسی: فردریش نیچه و میشل فوکو 1 آندریوس بیلسکی 2 ترجمه: پرستو منتشلو 3 و عارف نریمانی 4 چکیده واژههای کلیدی: این مقاله، ترجمهای است از:Power, History and Genealogy: Friedrich Nietzsche and Michel Foucault, Andrius Bielskis, in: Problemos, 75, 2009, p.
بنابراین مسائلی که من در اینجا قصد تشریح آن را دارم بدین ترتیب میباشند: پیش از هر چیز برخی از دلایل برای این دگرگشت و پس از آن آنچه طرح تبارشناسانهی نیچهای و فوکویی مربوط بدان است و همچنین اینکه چگونه تبیین آنها از قدرت، فهم تبارشناسانهی مخصوصی از تاریخ را تحت تأثیر قرار میدهد.
در اینجا سؤال زیر مطرح میشود: اگر معرفت ما از جهان شامل تنها مجموعهای از چشماندازهای متفاوت از خواست قدرت میشود؛ نیچه چگونه میتواند مدعی آشکار کردن «عمیقترین» حقیقت در مورد «عدم حقیقت» جهان شود؟ آیا ادعای او نوعی خودانکاری نیست؟ من مایلم این سؤالات را به خاطر بسپاریم؛ برای اینکه آنها به همان میزان برای پروژهی تبارشناسانهی فوکو نیز مهم میباشند.
همانند نیچه، به نظر میرسد که سؤال «ماتقدم و پیشاندر» فوکو نیز این نباشد که «شرایط برای گفتمانی معین و داده شده که درست یا خطا باشد، چیست؟»، بلکه بیشتر این سؤال میباشد که «کارکردها، تدابیر و راهکارهایی که ساختار و زمینهی درونی یک گفتمان (تاریخی) معین و داده شده که در درون شبکهی سازمانی قدرت به کار گرفته میشود، چیست؟» بنابراین تمایز بین قدرت و معنا است که در این زمینه اهمیت مییابد.
به نظر میرسد که باور اساسی مشترک هر دوی نیچه و فوکو این باشد که بیش از هر چیز دیگر، به واسطهی پدیدار قدرت است که باید جهان و تاریخ ما مورد توجه و بررسی قرار گیرد."