چکیده:
ویژگی های مشترک زیادی تعدادی از شخصیت های زن در داستانهای غزاله علیزاده را شاخص و قابل توجه کرده و از آنها انگارههایی اسطورهاییا شبه اسطورهای ساخته است ؛ ویژگی های مثبت و منفی شیطانیا فرشته بودن، کودک یا پیر بودن همزمان، برخورداری از قدرت جادوی زنانه ، فرزانگی روحانی ، مظهر الهام و ارضای معنوی بودن و دیگر ویژگی هایی که برای انگارههای کهن الگویی ذکر شده است . از آنجا که بین نقد اسطورهای و شیوة روانشناختی ارتباط کاملا نزدیکی وجود داردو کهن الگوها همچون غرایز، بر رفتار انسان تاثیرمیگذارند و به شکل گیری شخصیت کمک می کنند و هر دوی اینها با انگیزههای زیربنایی رفتار انسان سر و کار دارند، در این مقاله با رویکردی انتقادی به تحلیل ویژگیهای شخصیت هایزن در آثار علیزادهپرداخته شده است .این پژوهش نشان میدهد که خلق تصاویریکسویه ، رمزآلودگی و ناشناختگی ، و نابهنجاری در پیوند بین واقعیت و رویا در خلق چهره زنان از جمله پیامدهای توجه نویسنده به نشانه های اسطورهای است .
خلاصه ماشینی:
» (هـال و نوربـادی ١٣٧٥: ٦٩) آنیما در نظر یونگ ، تجسـم تمـامی گـرایش هـای روانـی زنانـه در روح مـرد اسـت کـه بـه زعـم وی ، نتیجۀ تجارب نـژادی مـرد بـا زن در طـول صـدها هـزار سـال زنـدگی بـا یکـدیگر بـوده و در ناخودآگـاه جنس نرینه به یادگار مانـده اسـت و ایـن نکتـه باعـث تسـهیل واکـنش هـای متقاضـی و توافـق نظـر بـین دو جـنس متقابـل مـی شـود.
(صـرفی وعشـقی ١٣٨٧: ٥٩) یونـگ بـا اینکهمـی پـذیرد ایـن کیفیـت تـا حـدی ناشی از ژن ها و ترشـح هورمـون هـای جنسـی نـر و مـاده در هـر دو جـنس اسـت ، بـر ایـن بـاور اسـتکه چـون صـدها هـزار سـال زن و مـرد بـا یکـدیگر زنـدگی کـرده انـد، مـرد تـا حـدی جنبـۀ زنانـه و زن تـا حدی جنبۀ مردانه پیدا کرده است .
(یـاوری ١٣٨٤: ٢٣٦) ریشـه هـای ایـن چهـرة دوگانـه از مـادر و یـا بـه کلامـی دیگـر، نوسان مادر بین دونهایـت عشـق و نفـرت از نظرگـاه فرویـد، از عقـدة ادیـپ سـر بـرمـی کشـد و شـکافی کـه در بیمـاری هـای عصـبی ،یکپارچگی هویـت را از میـان مـی بـرد.
» (علیزاده ١٣٨٧: ٢٠٥) اگرچـه در تقسـیم بنـدی هـای خیـر و شـر در شخصـیت هـایرحیلا، لوبـا و رعنایکسـونگری اثیـری و لکاته دیده می شود، شخصیت هایی هم هسـتند کـه هـر دو ویژگـی را بـا هـم دارنـد، امـا بـاز هـم ایـن دو وجــه از یکــدیگر قابــل تفکیــک هســتند و شخصــیتیکپارچه ای را شــکل نــداده انــد.
رکســانا شــباهت بسیاری بـه رحـیلا دارد و در یـک لحظـه نیـز انگـار لوبـا در او حلـول کـرده اسـت (همـان : ٣٩٩) و گـاه تـا مرز الهگی پیش مـی رود.