چکیده:
در پاسخ به این پرسش که «منشأ تصور علیت چیست؟» نظریههای گوناگون مطرح بوده است. در این مقاله با پنج نظریه آشنا میشویم: 1. هیوم منکر علیت است و نظریة تعاقب را به عنوان توضیح و توجیه آنچه مردم و فیلسوفان علیت میشمارند، پیشنهاد کرده است؛ 2. علامه طباطبایی و شهید مطهری تلاش کردهاند با تکیه بر علم حضوری، منشأ تصور علیت را توجیه و نظریة تعاقب را نقد و رد کنند؛ 3. دکتر احمد احمدی نیز سعی کرده با تکیه بر اصل اتحاد حاس و محسوس مسئله را حل کند؛ 4. شهید صدر و آیت الله جوادی آملی معتقد به بداهت اصل علیتاند؛ 5. نویسندة مقاله معتقد است نقد هیوم با تکیه بر علم حضوری یا تمسک به اتحاد حاس و محسوس رد نمیشود. بخشی از راهحل در بداهت اصل علیت است. ولی هرچند بداهت با توضیحاتی که خواهد آمد بهترین نظریه در توضیح و توجیه اصل علیت و منشأ تصور آنست اما برای حل مسئله کافی نیست؛ زیرا: نظریة بداهت و حتی اگر نظریة علم حضوری و اتحاد حاس و محسوس را نیز بپذیریم؛ در نهایت، کلیت اصل علیت را توضیح داده و توجیه میکنند نه مصادیق علیت را؛ در حالی که مشکل اصلی در بحث علیت اینست: «از کجا بفهمیم الف علت ب است نه ج یا ...؟». در پایان مقاله سعی شده با ترکیب عقلگرایی (Rationalism) و حسگرایی (Empiricism) ، و نیز با استفاده از روش آزمون و خطا، پاسخی قابل قبول به پرسش اخیر داده شود.
خلاصه ماشینی:
همان طور که اشاره شد، علیت یکی از موضوعات اصلی و بسیار مهم فلسـفی و حتـی علمـی است که از دیرباز پرسش های گوناگونی درباره آن ، در میان اندیشمندان شرق و غرب مطرح بوده و هست ؛ یکی از آن پرسش ها این است : تصور علیت و معلولیت از کجا برای ذهن پیدا می شـود؟ (مطهری : ١٣٨٩: ٤٩١؛ ٤٢٣ :١٩٩١ :Locke).
نقد اول علیه هیوم و اثبات علیت با تکیه بر اصل اتحاد حاس و محسوس / در توضیح این دیدگاه می توان گفت ادراک حسی بر دو نوع اسـت : ١.
اما در پاسخ به این اشکال می توان گفت : بر اساس وحدت نفس و قوای نفس و اتحاد حاس و محسوس و قیام فعل و تأثیر به فاعل و مؤثر، و استحاله انفکاک آنها از هم ، نفس از طریق احساس نه فقط به توالی ، بلکه به خود تأثیر و علیت دست می یابد؛ و کسانی که گفته اند ذهن ، تنهـا توالی اشیا را درمی یابد و نه علیت را، ارتباط اشیای بیرون از ذهن را بـا یکـدیگر، در نظر گرفته اند- مانند به هم خوردن دو گوی بیلیارد در مثال هیوم - نه ارتبـاط آنها را با خود اندام حسی شخص مدرک ؛ و تمام سخن در همـین نادیـده گـرفتن این پل استوار ارتباطی ما با خارج است ؛ و اگر در همین یک مورد، تأثیر و علیـت اشیای محسوس در اندام حسی اثبات شود ـ و من کمترین تردیدی در آن نـدارم ـ در سایر موارد حسی مشابه نیز اثبات خواهد شد (همان : ٧).