چکیده:
مجموعه داستان کوتاه «یکی بود یکی نبود» نوشته محمد علی جمالزاده را سرآغاز داستان کوتاه مدرن فارسی دانسته اند. گذشته از داستان ها و طرح های این مجموعه که از نخستین کوشش ها در عرصه داستان کوتاه نویسی فارسی به حساب می آید، «دیباچه» این کتاب در مطالعات ادبی فارسی و در نظریه انتقادی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. جمالزاده، به عنوان پدر داستان کوتاه فارسی، در این دیباچه به دنبال نوعی قانونگذاری ادبی بوده و کوشیده است با نگاهی تطبیقی و آینده نگر مهم ترین مسائل ادبی عصر خود را به بحث بگذارد. یکی از مفاهیم مرکزی مطرح شده در این دیباچه، مفهوم بنیادی «دموکراسی ادبی» است. با بررسی ریزمفهوم ها و استعاره های مطرح شده در این دیباچه، می توان این مفهوم مرکزی را تحلیل و صورتبندی و مولفه های پشتیبان و برسازنده آن را بررسی کرد و نشان داد تا چه اندازه طرح این مفهوم مرکزی برای بررسی تاریخنگاری ادبیات معاصر فارسی ضرور است.
Yeki Bud Yeki Nabud، a story collection، written by Mohammad Ali Jamalzadeh is the beginning of modern short story in Persian. Besides the stories and tales of this collection which are also known as the very first attempts to write Persian short story، the foreword of this book is of prime importance in Persian literary studies and critical theory. One of the basic concepts and yet major concepts of this foreword is the fundamental concept of ‘literary democracy’. The analysis of micro-concepts and metaphors brought in this foreword may help us to analyze this macro-concept and hence enumerate the basic components which lay the foundation for literary democracy. It is possible to show how this macro-concept had been so much vital for the future of Persian Literature.
Keywords: Yeki Bud Yeki Nabud، Jamalzadeh، foreword، literary democracy، class، literary genre، novel، short story
خلاصه ماشینی:
همچنین، در این جستار گفته شده است چگونه حسن میرعابدینی، یکی از مشهورترین مورخان ادبیات داستانی ایران، به تمایز «انشای رومانی- حکایتی» و نوع ادبی «رمان» در دیباچه التفاتی نکرده و نیز در ایراد گزارة «او [جمالزاده] هیچگاه از داستان کوتاه نام نمیبرد و همواره از رمان سخن میگوید»، با دقتی که باید و شاید، دادههای متنی، و ویژگیها و ظرافتهای بیانی جمالزاده را در دیباچه درنظر نگرفته است؛ این دقت از ضرورتهای گزارهپردازی در تاریخنگاری ادبیات داستانی شمرده میشود.
اما در نسبت نوع ادبی داستان کوتاه و رمان، رضا براهنی در کتاب کیمیا و خاک (1366: 24- 28) بهصورت گذرا در حدود پنج صفحه، از دیباچة یکی بود یکی نبود سخن گفته و به اشارهای به ترکیب «دموکراسی ادبی» و تعریف جمالزاده از آن بسنده کرده و ضمن بیان دیدگاه جمالزاده دربارة زبان ساده و فرم ادبی خاص مورد نظرش، او را «بنیانگذار نقد قصهنویسی در ایران» معرفی کرده است.
برای دستیابی به این هدف، در همان ابتدای دیباچه، کوشش کرده است قبل از هرچیز، مفهوم «جوهر استبداد سیاسی در امر ادبی» را توضیح دهد: به این معنا که شخص نویسنده وقتی قلم بهدست میگیرد، نظرش تنها متوجه گروه فضلا و ادباست و اصلا التفاتی به سایرین ندارد و حتی اشخاص بسیاری را نیز که سواد خواندن و نوشتن دارند و نوشتههای ساده و بیتکلف را بهخوبی میتوانند بخوانند و بفهمند هیچ در مد نظر نمیگیرد و خلاصه آنکه پیرامون «دموکراسی ادبی» نمیگردد (جمالزاده، 1333: 5).