چکیده:
به ظاهر، دست نوشته های ابن عربی خالی از واژه وحدت وجود و اثبات فلسفی آن است، اما همواره اثبات وحدت شخصی وجود در تاریخ عرفان نظری و حکمت متعالیه زیربنایی ترین مسئله و درعین حال پر سروصدا بوده است. شارحان ابن عربی مانند ابن ترکه و همچنین ملاصدرا به اثبات فلسفی وحدت وجود پرداخته اند. به نظر نگارنده، روح عرفان ابن عربی وحدت وجودی است، اما به شیوه منطق علی- معلولی روی خوشی نشان نمی دهد. ازاین روی، تلاش شده تا برمبنای آرای ابن عربی منطق جدید سه گانه (فردی) استخراج شود تا براساس آن بتوان بهتر وحدت وجود را تبیین کرد. به گفته ابن عربی تا فردیتی نباشد، ظهوری رخ نمی دهد و احدیت در باطن یگانه خود می ماند. از اهداف این مقاله فراروی از شیوه مالوف منطقی است، به طوری که قوام فلسفه در تبیین هستی برمبنای «علیت» است - هرچند معلول عین ربط به علت باشد- اما در نگرش عرفانی که برمبنای «تجلی» است، شایسته نیست در تحلیل ساختار هستی به علیت فروکاسته شود، بلکه سزاوار است شیوه تبیین تغییر کند. به همین خاطر این «فردیت» که بر منطق انسان کامل استوار است، سودای آن دارد تا در تمامی مراتب وجود یعنی زبان، ذهن، گزاره و حضرت شیوه یگانه خود را نشان دهد و بین وجود حقیقی و عاریتی تفاوت بگذارد.
Although the manuscripts of Ibn Arabi lack any mention of the concept of unity of being (Wahdat al- Wujud) and its philosophical demonstration، the issue of personal unity of being has always been the most fundamental and at the same time the most controversial issue in the history of theoretical mysticism and transcendental philosophy. The expositors of Ibn Arabi including Ibn Turkeh as well as Mulla Sadra have tried to philosophically prove the unity of being. The contention of the present paper is that the spirit of Ibn Arabi’s mysticism is pantheism، but it is not compatible with cause-effect logic. Hence، attempts have been made to extract a triality (fardi) logic to be used as a base for explanation of unity of being. According to Ibn Arabi، until there is no individuality، there is no manifestation and singularity will remain in its single inner being. Attempts have been made in this paper to go beyond customary logical method. As the integrity of philosophy lies in explanation of existence on the basis of causality – although the effect may be the very connection to the cause – in mystical approach، which is based on manifestation، it is not appropriate to reduce the existence to causality in analyzing the structure of existence، rather it is appropriate to change the method of explanation. Hence، this individuality، which is based on the logic of perfect man، tries to show its single method in all levels of being، that is، language، mind، statement and world makes distinction between the true and borrowed beings.
خلاصه ماشینی:
بههمینخاطر این «فردیت» که بر منطق انسان کامل استوار است، سودای آن دارد تا در تمامی مراتب وجود یعنی زبان، ذهن، گزاره و حضرت شیوۀ یگانۀ خود را نشان دهد و بین وجود حقیقی و عاریتی تفاوت بگذارد.
در ابتدا نظر ملاصدرا را در این بحث میآوریم تا نشان دهیم که هویت معلول هیچگونه شیئیت و وجود مستقلی ندارد و ذات او چیزی جز ربط به علت قیومی آن نیست.
دلیل به نظر قیصری در اینجا همان اصغر و اکبر و حد وسط است (قیصری، 1384: 1329) یعنی هیچگاه، در زوجیت اصغر و اکبر نتیجه حاصل نمیشود، مگر حد وسطی باشد که باعث انتاج و ظهور گردد (ابنعربی، 1423ب: 53)، زیرا حقتعالی احدیت وجود دارد و انسان فردیت ظهور.
قیصری خود نیز از این بحث تعجب میکند و میگوید: ذکر شد که رحمت هر چیزی را وجودا و حکما فراگرفته است و همچنین ذکر شد که شیئیت هرچیزی حتی اسماء الهی و اعیان کونی از رحمت است، درحالیکه برای رحمت عینی در خارج نیست، پس او در معنی معقول و در عین معدوم است.
- بنابراین معلول در حقیقت ذات خود هیچ هویت و وجودی، غیر ربط به علت خود ندارد و حتی نمیتوان غیر از این ربط، نظری استقلالی به نحوی از انحاء به آن داشت بلکه او تنها شأنی از شئون او و حیثی از حیثیات وجود علت است (معلمی، 1387: 203-205؛ ملاصدرا، 1981، ج2: 299-300).