خلاصه ماشینی:
"(بنگرید:اسفار ج 2/69)صدرا نه هر تاویلی را راهگشا و درست میشمارد و نه هر تاویلی را بدون پایه و اساس میانگارد بلکه معیار تاویل درست را ارائه حقیقت عقلی-آنچه براساس برهان عقلی پذیرفته شده است -اگرچه در قالب الفاظی که نیاز به دستکاری برای دریافت معنا و مقصود در آن است،میداند،اکنون به این نکته بیفزایید آنچه را که صدرا و دیگران فراوان به آن اشاره کردهاند که شیوه فلاسفه قدیم برآن بوده است که به منظور بهرهوری اندیشهورزانی که شایستگی درک مسائل فلسفی را دارا هستند و نیز برای جلوگیری از نفوذ عوامل انحرافی به ناچار اندیشههای فلسفی خویش را برای صیانت هرچه بیشتر در قالب الفاظی رمزآلود و معماگونه بیان میکردهاند و این خود یکی از مهمترین علل نیاز به تاویل در کلمات آنان را فراهم کرده است(بنگرید:اسفار.
بخش دوم:ازآنجا که فلسفه اسلامی بر بستر کلام به زایش و رویش پرداخته است اگرچه خود هویتی مستقل داشته و دارد ولی تعامل نزدیک کلام و فلسفه در آغاز اسلام بهویژه در عصر امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام و نیز دوران امام رضا علیه السلام و نیز در دوران ظهور و رواج اشاعره و معتزله و امامیه تا عصر شیخ مفید و سپستر تا زمان خواجه نصر طوسی،به ناچار عنایت به تاریخ فلسفه اسلامی بدون عطف توجه به تاریخ مباحث عقلی در کلام اسلام امکانپذیر نیست و این راز همراهی کلام و فلسفه خود زمینهساز عنایت بیش از پیش مسلمانان به تاریخ فلسفه شده است،چراکه آنان همیشه براینباور بوده و اکنون نیز فیلسوفان معاصر براین توصیه پای میفشارند که حکمتاندوزان نواندیش و تازه کار میبایست ابتدا با کلام اسلامی آشنا شوند و سپس به فلسفه اسلامی به نحو تخصصی بپردازند،چراکه تاریخچه و نیز سیر تولد و تکامل پارهای مسائل فلسفی تنهاوتنها از رهگذر آشنایی با کلام و تحولات آن امکانپذیر است."