چکیده:
هدف پژوهش حاضر این است که با رویکرد روایت شناسی باختینی یعنی منطق گفت وگویی به بررسی شاهنامه فردوسی بپردازد. منطق گفت وگویی نوعی روایت است که به بررسی روابط بین دیدگاه های مختلف ازطریق گفت وگو می پردازد و یگانه راه تعامل را گفت وگو می داند. منطق گفت وگویی با مفاهیمی نظیر «چندصدایی»، «دگرآوایی» و «کارناوال» تکمیل می شود. از لوازم ضروری زندگی کارناوالی خنده است؛ در شاهنامه به سه نوع «خنده» برمی خوریم که یک نوع آن به خنده ای که مدنظر باختین است نزدیک است و آن خنده ای است که مفهوم مسخره کردن و تحقیر را می رساند. انواع دیگر خنده عبارت اند از: «خنده» شادمانی و «خنده»ای که تمثیلی از طبیعت است. در فرجام نیز به تفاوت ها و شباهت های بین خنده کارناوالی و خنده شاهنامه پرداخته شده است، تا مطابقت نظریه منطق گفت وگویی با شاهنامه سنجیده شود. در این پژوهش تلاش شده تا واژه «خنده» و مشتقات آن با بهره گیری از روش تحلیلی ـ توصیفی در شاهنامه بررسی و براساس نظریه منطق مکالمه باختین سنجیده شود و تفاوت ها و شباهت های آن با «خنده» کارناوالی باختین تبیین شود.
This study examines the narrative approach of Shahnameh by Ferdowsi based on Bakhtin’s dialogism. The logic of dialogue، a narrative that describes the relationship between different views through dialogue and interaction and considers dialogue as the only way of communication. Dialogism is supplemented by concepts such as "polyphony"، "the other voice" and "Carnival". One of the necessary constituents of carnivalistic life is laughter. In Shahnameh there are three kinds of laughter، one of which is considered closer to Bakhtin’s laughter; it is a laughter that causes ridicule and humiliation. Other types of laughter are those of joy and an analogy of nature. In this article the carnivalistic laughter and laughter in Shahnameh are compared with each other to find out the correspondence between dialogism and Shahnameh. In this study، we attempt to study the word "laughter" and its derivatives in Shahnameh using descriptive-analytic method and evaluate it on the basis of Bakhtin's theory of dialogism، and also find out its similarities and differences with Bakhtin's carnivalistic laughter.
خلاصه ماشینی:
"com تاریخ دریافت : ٩٣/٨/٢٢ تاریخ پذیرش : ٩٤/١١/٢٥ دوفصلنامة زبان و ادبیات فارسی ، سال ٢٤، شمارة ٨٠، بهارو تابستان ١٣٩٥ مقدمه محققان بسیاری دربارة شیوه های روایت و اینکه متن را می توان از زوایای مختلف کاوید به بحث پرداخته اند و هرکدام شیوه ها و رویکردهای خود را عرضه کرده اند، اما ازاین م یان «نظریة چندآوایی باختین ،١ نوعی دیگر از روایت است که مخاطب را به کشف لایه های درونی ، صداهای گوناگون و گاه پنهان و حرف های ناگفته راهنمایی می کند» (قبادی ، ١٣٨٩: ٧٢).
بررسی های بسیار دراین زمینه انجام شده است ؛ برای نمونه می توان به مقالات متعددی از این قبیل اشاره کرد: «دیگری و نقش آن در داستان های شاهنامه » کاظم دزفولیان و عیسی امن خوانی ، «چندآوایی و منطق گفت وگویی در نگاه مولوی به مسئلة جهد و توکل با تکیه بر داستان شیر و نخچیران » حسینعلی قبادی و دیگران ، «رویکرد انتقادی به رأی باختین درباب حماسه با محوریت شاهنامة فردوسی » کاظم دزفولیان و فرزاد بالو و...
فرستاده نزد سیاوش رسید چو آن نامة شاه ایران بدید از آن نامة شاه چون گشت شاد بخندید و نامه بر سر نهاد زمین را ببوسید و دل شاد کرد ز هر غم دل پاک آزاد کرد (فردوسی ، ٢/١٣٨٦: ٢٤٧) دوره های حکومت فریدون ، منوچهر، کیخسرو و نیز داستان کوتاه سیاوش در دوران حکومت کی کاووس بیشترین «خندة » شادمانی را دارند؛ زیرا این افراد انسان های عادلی بوده اند و عدالت ورزی حاکمان جامعه را شادمان می کند (تاجدینی ، ١٣٩٠: ٦٩)؛ برای نمونه ، از ٢٧ بیت داستان سیاوش که واژة «خنده » دارد، ٢٣ بیت مربوط به شادی است ."