چکیده:
مطالعه حاضر بر آن است تا عملکرد دو پارادایم مهم ترجمه را در ادبیات کودک به تصـویر بکشـد. این دو پارادایم عبارت اند از: ١) پارادایم تعادل ؛ ٢) پارادایم اسـکوپوس . پـارادایم نخسـت تعـادل را در متن مبدا جستجو می کند، درحالی که پارادایم دوم به دنبال آن در متن مقصد است . بـدین منظـور سه ترجمه برجسته داستان شازده کوچولو از محمد قاضی ، احمد شاملو و ابوالحسـن نجفـی مـورد تحلیل و بررسی قرار گرفت . در پایان مشخص شد که ترجمه شـاملو، بـرخلاف دو متـرجم دیگـر ترجمه ای مخاطب - مدار و بر پایـه پـارادایم اسـکوپوس اسـت کـه مخـاطبین خـاص خـود،یعنی کودکان را کاملا در نظر میگیرد. دو مترجم دیگر رویکردی متن - مدار در ترجمه هـای خـود ارائـه داده و گاهی از واژگان و عباراتی استفاده کرده اند که درک آن برای کودکان پیچیـده اسـت . ترجمـه این دو مترجم را باید ذیل پارادایم تعادل در نظر گرفت . پژوهش حاضر به این نتیجه مـی رسـد کـه پارادایم اسکوپوس ، به مراتب فراگیرتر از پارادایم تعادل در مسئله ترجمه ادبیات کودک است .
خلاصه ماشینی:
"همچنین نجفی و قاضی بـرای عبـارت the planet the little prince came from معادل «سـیارة مـوطن او» و «سـتارة وطـن شـازده کوچولـو» را انتخـاب کرده اند؛ در واقع ، این دو مترجم خواسته اند متن مبدأ و مقصـد از لحـاظ نقشـی کـه دارنـد در حالـت تعادل قرار گیرند، ولی شاملو همین عبارت را به صورت «سیارة او» ترجمه کرده و تعادلی ایجـاد نکـرده است .
(١٣٩٢: ٢٣) نجفی و قاضـی بـرای دو جملـۀ they took up no room at all; they were a trouble to nobody معادل های «که نه جای چندانی می گرفته اند و نه مـزاحم کسـی مـی شـده انـد» و «جــایی را نمـیگرفتـه و مـزاحم کسی نبوده اند» را انتخـاب کـرده انـد، امـا شـاملو بـا در نظـر گـرفتن مخـاطبین تازه باسوادشدة خود معادل «جای چندانی نمی گرفته ، دست وپاگیر نمی شده » را انتخاب کـرده اسـت کـه در مقایسه با دیگر ترجمه ها به زبـان گفتـار و عامیانـه نزدیکـی بیشـتری دارد و ازآنجاکـه رمزگشـایی پیام های شفاهی برای این قشر مخاطب آسان تر است ، این ترجمـه برایشـان بیشـتر قابـل درک خواهـد بود.
ترجمۀ ادبیات کودکان نیز از اهمیت خاصی برخـوردار اسـت ، زیـرا اگـر مترجم متن را با معیارهای خوانندگان متن مقصد وفق ندهـد و بـر اسـاس پـارادایم اسـکوپوس عمـل نکند، مخاطبان آنکه همان کودکان هستند از درک آن باز میمانند و یا از خواندن متن لـذت نمـی برنـد؛ علاوه بر این ، برخی از اهداف ادبیات کودکان با افزایش آگاهی مخاطبان بـه دسـت نمـی آیـد؛ بنـابراین ، ترجمه ای که بر پایۀ تعادل برای کودکان صورت گیرد نمیتواند مناسـب باشـد همـان طـور کـه اسـنل هورنبی (١٩٨٨: ٢٢) تعادل را رد میکند و متذکر میشودکه «تعادل تصویر مبهمی از تقارن بین زبـان هـا ارائه می دهد که به ندرت فراتر از سطح شباهت های مبهم وجود دارد»."