چکیده:
در اين مقاله چهار ديدگاه را درباره كيهان از انديشه هاي روزگارِ باورهاي اساطيري، روزگار پيدايش فلسفه در يونان باستان، منظومه ماندگار بطلميوس در قرون وسطا و پيدايي علم جديد از يافته هاي نيكولاس كوزايي، كپرنيك، كپلر و گاليله بازجسته ايم و دلالت هاي اسطوره شناختي آن ها را در شش محور ارتباط خدا و كيهان، حيات انسان و جهان، انس انسان با كيهان و حيرتش از آن، گفت وشنود انسان با كيهان، طول و عرض كيهان و سرانجام رابطه علم و تجربه زيسته تبيين كرده ايم. ما بر حتمي بودن تاثيرات متافيزيكي و اسطوره شناختي هر نظريه علمي تاكيد كرده ايم و با شواهد تاريخي نشان داده ايم اين تاثيرات تابع اراده يا آيين و جهان بيني نظريه پرداز نيست.
In this paper، we investigate four views about the cosmos that belong to the time of the mythical beliefs، the formation period of philosophy in ancient Greece، the persistent Ptolemaic system of middle ages، and the emergence of the new science from the findings of Nicolas of Cusa، Copernicus، Kepler، and Galileo and explain their mythical implications in six aspects: God-cosmos relation، the livingness of humanity and universe، the man familiarity with cosmos and his wondering about it، the dialogues of man with cosmos، the length and breadth of the universe، and finally the relation between science and lived experience. We insist on the certainty of the metaphysical and mythical influences on all scientific theories and show that these influences doesn’t follow the volition or worldview of the theorist.
خلاصه ماشینی:
"پدیدارشناسی انسان و کیهان پیش و پس از انقلاب کپرنیکی محمدعلی روزبهانی * شمس الملوک مصطفوی ** *** علیرضا شفاه چکیده در این مقاله چهار دیدگاه را دربارٔە کیهان از اندیشه های روزگار باورهای اساطیری، روزگار پیدایش فلسفه در یونان باستان ، منظومۀ ماندگار بطلمیوس در قرون وسطا و پیدایی علم جدید از یافتـه هـای نیکولاس کوزایی، کپرنیک ، کپلر و گالیله بازجسته ایم و دلالت های اسطوره شناختی آن ها را در شـش محور ارتباط خدا و کیهان ، حیات انسان و جهان ، انس انسان با کیهان و حیرتش از آن ، گفت وشـنود انسان با کیهان ، طول و عرض کیهان و سرانجام رابطۀ علم و تجربۀ زیسته تبیین کرده ایم .
اینان طول مدت سال را با انحراف یـک هزارم درصـد از میـزان حقیقی آن محاسبه کرده بودند و احتمال خطایی که در ارقام آنان مربوط به حرکات ماه و خورشید وجود داشت ، فقط سه برابر احتمال خطای منجمان قرن نوزدهم است که به تلسکوپ های بـزرگ مجهـز بودنـد؛ ازاین حیـث آنـان صـاحب علـم دقیقـی بودنـد، مشاهداتشان قابل رسیدگی و ممیزی بود و به آنان امکـان مـیداد دربـارٔە رویـدادهای آسمانی پیش گوییهای دقیقی کنند که گرچـه براسـاس فرضـیه هـای اسـاطیری بـود، درعمل بر حقیقت منطبق میشد (کستلر، ۱۳۸۷: ۴ ـ ۵).
چگونه ممکن است چنین حرکت بغرنجی که چیزی مانند آن برای همۀ سیارات رخ میدهد و نه فقط برای سیارٔە مشتری، با این نظریه سازگار باشـد کـه آن هـا بـا حرکـت دایره ای دور زمین (مرکز) میچرخند؟ توضـیح ایـن سـازگاری، شـاهکار اخترشناسـی بطلمیوسی بود."