چکیده:
از مسائل مهم در دوران بعد از فاجعهها از جمله جنگها، مسئله بازسازی ویرانیها و همچنین برپایی حیات اجتماعی در جامعه آسیبدیده است. مقاله حاضر به بررسی ابعاد فرایند بازسازی اجتماعی جوامع جنگزده میپردازد. مطالعه میدانی در سه روستای جنگزده استان کردستان (نژمار، قلاجی و قلعه گاه) انجام شد. پژوهش با بهکارگیری روشهای کیفی تجربه خانوادههایی را در کانون مطالعه قرار میدهد که به طور مستقیم از جنگ متأثر گشتهاند. رویکرد مطالعه، روایتشناسی مردمی است که در آن از نگرشهای کلان و از بالا به پایین فاصله گرفته و بر تجربههای و روایتهای بومی تمرکز شده است و پویشهای اجتماعی و فرهنگی را مد نظر قرار میدهد. در این مطالعه بازسازی اجتماعی بر اساس شش مؤلفه اعتماد اجتماعی، همزیستی اجتماعی، تعهد به اجتماع، سرمایه اجتماعی، همبستگی اجتماعی و سرمایه فرهنگی بررسی شده است. یافتهها حاکی از سلطه رویکرد فیزیکی و مادی به بازسازی است؛ اما با وجود غیاب تعهدات بوروکراتیک در اهتمام به ابعاد اجتماعی و فرهنگی، شاهد نوعی بازسازی اجتماعی خودجوش و بومی بودهایم که وامدار درجههای بالایی از سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، تعهد اجتماعی، همبستگی اجتماعی و همزیستی اجتماعی درونگروهی بوده است. در این میان نقش همبستگی قومی و دانش بومی در تداوم حیات اجتماعی پررنگ است. از نکتههای مهم در زمینه زندگی و روابط اجتماعی در روستاهای مورد بررسی اهمیت فراوان یکپارچگی و صلح پیش از فاجعه است. پیریزی یک جامعه محکم و پایدار، در کنار ساختوسازهای اصولی مقاوم در برابر مخاطرات شامل برقراری همبستگی اجتماعی و احساس تعهد اجتماعی، یکپارچگی و وحدت و صلح میان افراد و گروههای متفاوت اجتماع نیز است.
خلاصه ماشینی:
پژوهش های فاجعه های مربوط به جنگ نشان داده است که جنگ تقریبافاجعه ای جهانی ویافتن جوامعی بدون جنگ امری نادراست .
این درحالیاست که مسائل اجتماعیو فرهنگینیزازاهمیت برخوردارندوطیدوران جنگ ونیزبعدازجنگ ،قسمت بزرگیاز آسیب هاشامل موارداجتماعی وفرهنگی است به همین دلیل نادیده گرفتن مسائل اجتماعیوفرهنگیناشیازجنگ ،خودمنجربه بروززیان هایدیگرخواهدشد.
بیشتر پژوهش هایانجام شده درسطح جهانیدرزمینه بازسازیاجتماعیبعدازجنگ به جوامعی پرداخته اندکه به نوعیدرگیرجنگ داخلیبوده اندودراین پژوهش هاعلاوه برمسائل مهم مربوط به بازسازی فیزیکی،مسئله چاره اندیشی برای احیای همزیستی طرف های قومی درگیردرجنگ داخلی ضرورتی بنیادین داردیعنی اینکه تمهیداتی اندیشیده شودکه جماعت های جنگ زده که به لحاظ قومیدرهم تنیده بوده اند،بتوانندمیراث تخاصم راکنار بگذارندودرکنارهم بامسالمت زندگی کنند،مانندتجربه کشورهای آفریقایی (آلن ، ١٩٩٦؛المصریوکلت ،٢٠٠١؛النورویاسر،١٩٩٣).
1 social reconstruction درایران درمیان پژوهش هایمربوط به فاجعه ها،تحلیل هاکمتربه بررسیفاجعه در ارتباط باجنگ پرداخته اندوتمرکزاصلیبرمسئله فجایع طبیعیودرمیان فجایع طبیعی، بیش ازهمه زلزله بوده است (شادیطلب ،١٣٧١و١٣٧٢؛رحمتی ،١٣٧٥؛زاهدیاصل ، ١٣٧٩؛طالب ،١٣٨٠).
عنبریدرپژوهش هایخودبرآن است که پژوهش هایپیشین به بخش کالبدیو بازسازی فیزیکی پرداخته اندوبخش اجتماعی وبه اصطلاح رایج دراین حوزه ،بخش نرم افزاری ١رانادیده گرفته اند.
پرسش های پژوهش پرسش اصلیپژوهش این است که بازسازیاجتماعی پس ازجنگ چیست وچه ابعادی دارد؟پرسش هایدیگرعبارت انداز: ١) بازسازیاجتماعیدرجماعت هایروستاییموردمطالعه به چه صورت بوده است ؟ ٢) نقش فرهنگ دربازسازی اجتماعی چیست ؟ روش شناسی پژوهش رهیافت مشارکتی،رهیافت بصیرت بخش این تحقیق است .
منظورازتعهداجتماعیآن است که بنابرگفته های اطلاع رسانان زمان جنگ که میزان نظارت وکنترل اجتماعی چه ازطرف نیرویهایانتظامیوچه از جانب خوداجتماع کاهش یافته بود،غیرازچندنفری محدود،دیگرافراددست به دزدی ، راهزنی،اخاذی،گران فروشی ،تقلب و...
آخرین بعدازبازسازی اجتماعی که دراین مقاله به آن اشاره میشود،سرمایه فرهنگی است .