چکیده:
نظریه انسان کامل که در آثار اندیشمندان اسلامی به صورت پراکنده مطرح بود، در عرفان ابنعربی به صورت موضوعی مستقل آغاز شد و به مرور زمان، شرحها و حاشیههایی بر آن نوشتند. جنبه هستیشناسانه این موضوع بارها بررسی شده، ولی نقشهای اینجهانی انسان کامل به طور مستقل کاویده نشده است. ابنعربی و صدرای شیرازی برخلاف دیدگاه برخی عرفا و صوفیه که انسان کامل را محدود به ممارست در سلوک معنوی میدانند، سیر الی الخلق و ارتباط با انسانهای دیگر را مرحلهای از تعالی و کمال انسان به شمار میآورند. این پژوهش با تتبع در آثار این دو و با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، نقش دنیوی چنین انسانهایی را برمیرسد که شامل نقشهای تکوینی، سیاسی و اجتماعی، ارشادی و مرجعیت در مسائل شریعت است.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، مسئله اصلی که در این مقاله در پی بررسی و پاسخ به آن هستیم، این است که: آیا از دیدگاه ابنعربی و صدرای شیرازی انسان کامل علاوه بر اینکه در سیر الیالله میکوشد باید به انسانهای دیگر هم توجه کند یا اینکه فقط باید به تهذیب و سلوک خود متوجه باشد؟ با توجه به اینکه انسان کامل، خلیفه الهی در میان انسانها است، دغدغه هدایت مردم به سوی سعادت دنیوی و اخروی را دارد.
صدرا در این مسئله با اشاره به مقام خلافت الهی، به این نکته به عنوان نتیجه خلافت الهی در امور تکوینی نیز اشاره دارد که این انسانها باعث حفظ و نگهداری زمین و آنچه در آن است، برای انسانهای دیگر میشوند.
2. نقش اجتماعی و سیاسی آنچه عقل بشر بهوضوح میفهمد این است که حقتعالی به عنوان خالق انسان و جهان باید زعامت و پیشوایی اینجهانی انسانها را به عهده بگیرد که با توجه به محدودیتهایی که انسانها در ادراک حقتعالی دارند (چیزی که به فراحسیبودن خداوند اشاره دارد)، این امر به شایستهترین انسانها میرسد.
با توجه به اهمیت انسان در هستی و دیدگاههای عرفانی افراطی درباره سلوک عرفانی، مناسب است پژوهشگران، مبانی فکری و بحثهای ابنعربی و صدرا را به طور مستقل بکاوند و این موضوع را با نگرشها و حتی مکاتب مخالف مقایسه کنند تا علاوه بر پژوهشهایی که به ابعاد هستیشناسانه موضوع میپردازد، نقشها و وظایف آنها در خصوص انسانهای دیگر بررسی بیشتری شود و بتوان با بهروزکردن مطالب مرتبط، الگویی مناسب برای کسانی فراهم کرد که قصد گامنهادن در مسیر کمال انسانی را دارند."