چکیده:
اگر مهمترين ويژگي انقلاب اسلامي 1357 را در وجه فرهنگي و انديشه اي آن جست و جو كنيم پرسش اصلي مقاله حاضر اين است كه تحليل گفتمان نسبت به رهيافت هاي رقيب ( هرمنوتيك و چارچوب تحليلي ايدئولوژي) كه به تحليل و تبيين جنبه فكري انقلاب ها و در اينجا انقلاب اسلامي پرداخته است، از چه رجحاني برخوردار است؟ در اين نوشتار، ابتدا به بيان مسئله پرداخته سپس به بررسي رجحان تحليل گفتمان در بررسي انديشه انقلاب اسلامي نسبت به رهيافت هرمونتيك و چارچوب تحليلي ايدئولوژي اقدام مي نماييم و نوشتار خود را با جمع بندي يافته هاي تحقيق به پايان مي رسانيم. ما به اين علت رهيافت گفتمان نسبت به رهيافت هرمنوتيكال را در بررسي انديشه انقلاب اسلامي داراي ارجحيت مي دانيم كه نگاه گفتماني بهتر مي تواند به پيوند انديشه انقلاب اسلامي با مقوله قدرت –دانش و قدرت-حقيقت بپردازد. نوشتار حاضر، با بررسي امتيازها و قابليت هاي تحليل گفتمان نسبت به ايدئولوژي، به اين يافته رسيده كه نظريه گفتمان از حيث روش از قابليت و رجحان ويژه اي برخوردار است و چشم اندازهاي جديد و متفاوتي در بررسي انديشه انقلاب اسلامي از جمله بررسي انديشمندان غيرسياسي، تكثر انديشه انقلاب، ارائه تاريخ هستي شناسانه از انديشه انقلاب اسلامي مي گشايد.
خلاصه ماشینی:
"به نظر میرسد انقـلاب پژوهـان در بررسـی وجـوه فکـری و معنایی انقلاب ایران بیشتر از رویکرد جامعه شناختی و سیاسی و نگرش خوش بینانه و خنثی به ایدئولوژی استفاده کرده و بر همین مبنا، از طریق مفهوم «ایدئولوژی انقلابی» به بررسـی نظـام فکری پشتیبان «بسیج ، سازمان دهی و رهبری» انقـلاب اسـلامی پرداختـه و نشـان داده انـد کـه چگونه یک نظام ایده ای خاص توانست تمایلات ، مطالبات و خواسته های ناراضیان و انقلابیون ایران را برای مبارزه بـا رژیـم مسـتقر جـذب ، بازسـازی و مـنعکس و ن هـا را بسـیج کنـ ١٤ (اخوان مفرد، ١٣٨١:٨٢).
نظریه گفتمان در رویکـ رد فوکـو و لاکلائو و موفه نیز با تبدیل مفاهیم گفتمان به ابزارهای روش شناختی (چون سازوکارهای تولید و نظارت و انتشار گفتمان ، دال مرکزی، دال برتر، دال تهی، دال شناور، نظـم گفتمـان ، عنصـر، دقیقه ، مفصل بندی، غیریت سازی، بینامتنیت و بیناگفتمانیت ) (فوکو١٣٨٠، شجاعیزند و قجری ١٣٨٧:٥١-٥٦، لاکلائو و موفه ١٣٩٢)، نسبت به چارچوب تحلیلی ایدئولوژی از قابلیت روشی بالاتری برای مطالعه تکوین و هژمونیک شدن اندیشه انقلاب اسلامی برخوردار است .
این بررسی با مقایسه قابلیت تحلیل گفتمان و ایدئولوژی به ایـن نتیجـه رسـید کـه نظریـه گفتمان از حیـث روش از قابلیـت و رجحـان بیشـتری در بررسـی اندیشـه انقـلاب اسـلام برخوردار است ، همچنین نظریه گفتمان به دلیل مشخصاتی چون بررسی نقش نخبگان فکـری غائب در میدان سیاست ، غیریت سازی و فهم تکثر اندیشه انقلاب ، گستردگی و تقدم گفتمان بر ایدئولوژی، رویکرد هستیشناسانه به انقلاب ، تبیین چگـونگی تکـوین بینـامتنی و بیناگفتمـان اندیشه انقلاب اسلامی، توصیف نقش پیچیده سـوژه در انقـلاب ، تبیـین چرایـی و چگـونگ هژمونیک شدن اندیشه انقلاب اسلامی، قابلیت تبیین ساختار درونی اندیشـه ؛ چشـم انـدازهای جدید و متفاوتی روی بررسی اندیشه انقلاب اسلامی میگشاید که در توان چارچوب تحلیلـی ایدئولوژی کمتر قابل مشاهده است ."