چکیده:
منطقپژوهی در ایران معاصر از فقر مطالعهی تاریخی رنج میبرد. فقدان تاریخ منطق دورهی اسلامی برجستهترین نشانهی این فقر است. نگارش چنین تاریخی را باید از بررسی روند دگردیسی مدخل فرفوریوس آغازید. آموزههای این کتاب در دورهی اسلامی نهتنها تغییر کارکرد دادند، بلکه هم گسترش یافتند و هم ژرفا پیدا کردند. گسترش آن را در دو محور بهخوبی میتوان رصد کرد: 1. افزوده شدن سرآغازهای هشتگانه، 2. افزوده شدن پیشنیازهای فهم کلّیهای پنجگانه. جستار فرارو، با کرانمند ساختن خود به چهار منطقدان، یعنی فارابی، ابنسینا، ابنطیّب، و رازی، بر محور نخست انگشت مینهد: پسزمینهی تاریخی آن را بازمیجوید، پرسمانهایی که در پیرامون آن روییدهاند را برمیرسد و تلاشهایی که برای فروگشودن این پرسمانها صورت پذیرفتهاند را بازمینمایاند.
In the contemporary Iran, logical study suffers from a poverty of historical studies. Most prominently, the lack of an Islamic history of logic is an indication of this poverty. Writing such a history must start with surveying the transformation of Porphyry’s Introduction. The doctrines of this work not only changed functionally, but also developed and deepened in the Islamic period. It may be well observed that its development pivots on: 1) the addition of eightheadings, and 2) the addition of the prerequisites to understanding of the universals’ five-fold classification. Restricted to four logicians, namely Farabi, Avicenna, Ibn al-Tayyib, and Razi, the present study focuses on the first pivot, researches its historical background, studies the queries regarding it, and presents the attempts which were made to resolve these queries.
خلاصه ماشینی:
"١ ابن طیب می افزاید که فایده ی بیان غرض در آغاز کتاب /دانش این است که نوآموز هم از نخست به دست آوردی که از پیمودن راه پیش روی خویش فراچنگ خواهد آورد آگاه میشود و اگر آن را خوب و شریف یافت ، قدم در آن راه مینهد.
بوعلی در مدخل منطق الشفاء و الاشارات بحث های مفصلی در این باب دارد، ولی با توجه به این که منطق المشرقیین بخش نخست کتابی است که ابن سینا، به گفته ی خودش ، دیدگاه های ویژه و نوآوری های خاص خود را در آن گنجانده است ، میتوان گفت که نظر نهایی وی درباره ی دسته بندی دانش ها و جایگاه منطق در این دسته بندی همان است که در این کتاب گفته است .
٣ ابن طیب میگوید که چون منطق برای دانش های دیگر ابزار استخراج معلومات است ، باید پیش از آنها خوانده شود.
بیش تر آن چه هم که فارابی به عنوان شیوه های آموزش در منطق یاد میکند اقسامی از تعریف و تقسیم و استدلال است که از مبادی یا مسائل منطق به شمار میروند؛ و اگر قرار باشد آنها را در مدخل منطق بگنجانیم ، باید همه یا دست کم بیش تر ذی المقدمه را در مقدمه جای دهیم !
نتیجه برپایه ی آن چه گفته آمد دانستیم که فارابی، ابن سینا، ابن طیب ، و فخر رازی ، سرآغازهای هشت گانه و مباحث مربوط به آن را در مدخل منطق نوشته های خود گنجاندند و از این رهگذر سنت مدخل نویسی موروą از فرفوریوس را گسترش دادند."