چکیده:
هنر، نسخة دوم خلقت و نسـخة سـوم هسـتی اسـت ؛ چراکـه هنـر، بـازآفرینی حقـایق است ، پس از سنخ خلقت است ؛ بنابراین فطرت انسان با دین و هنر الفتی ذاتی دارد و هم از این رو میان دین و هنر نیز همگونگی ها و مناسبات بسیاری هست . تعریف دیـن و هنر، تقسـیم جـوهری و صـوری هنـر، تبیـین نسـبت هـا و مناسـبات ایـن دو مقولـه ، موضوع این مقال است .
خلاصه ماشینی:
"ماهیت هنر و نسبت و مناسبات آن با فطرت و دین تاریخ دریافت : ٩٤/٠٧/١٥ تاریخ تأیید: ٩٤/١٠/٠١ علی اکبر رشاد* ___________________________________________________________________ چکیده هنر، نسخة دوم خلقت و نسـخة سـوم هسـتی اسـت ؛ چراکـه هنـر، بـازآفرینی حقـایق است ، پس از سنخ خلقت است ؛ بنابراین فطرت انسان با دین و هنر الفتی ذاتی دارد و هم از این رو میان دین و هنر نیز همگونگی ها و مناسبات بسیاری هست .
در ایـن حـال ممکن است فیلم از لحاظ صناعی و از حیث تکنیک در حدی بسـیار قـوی باشـد؛ امـا روح مخاطب از آن متأثر نشود؛ عاطفة او اثر بپذیرد؛ اما جانش هرگز؛ چراکه ایـن هنـر، صرفا دینی است ؛ یعنی به لحاظ موضوعش به دین منسوب اسـت ؛ امـا قربـی نیسـت و روح ندارد؛ چراکه هنر قربی و قدسی روح دارد.
هنـر لائیـک مانـدگار نیسـت ؛ چـون نمی تواند در همة عصرها و همة نسل ها با فطرت مـردم ارتبـاط برقـرار کنـد؛ بنـابراین واپس خورده و فراموش می شود؛ اما هنری که با درونمایه و گوهر دیـن آمیختـه اسـت ، دین را به استخدام خود درآورده ، با فطـرت انسـان پیونـد دوچنـدان برقـرار کـرده ، بـا باورهای عمیقی که مردم با آن زندگی می کننـد، گـره مـی خـورد و مانـدگار مـی شـود.
٧. نکتة دیگری که می توان در باب نسبت دین و هنر ذکر کرد، آن اسـت کـه دیـن ، بی آنکه به غـرض اولـی در صـدد آمـوزش هنـر باشـد، ظرایـف و صـنایع بسـیاری را به طوراستطرادی به انسان آموخته و سبب پیدایش یا کمال هنر شده است ."