چکیده:
مقاله حاضر به تحلیل محتوای اجتماعی آثار مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی می پردازد. با توجه به اینکه کیمیایی و مهرجویی دو فیلم ساز مولف، مدت زمان بسیار طولانی در پیش و پس از انقلاب در کنار یکدیگر به کار در سینمای ایران پرداخته اند، برای بررسی نقش جامعه بر آثار آنها به این تحقیق می پردازیم. به علت کیفی بودن تحقیق، به جای فرضیه، پرسش های تحقیق مطرح شدند و از هر یک از کارگردانان مذکور، چهار فیلم مربوط به پایان هر دهه (در مجموع چهار دهه) به عنوان جامعه تحقیق و به شکل کاملا انتخابی تعیین شدند. نمونه های انتخابی از میان فیلم های نامبردگان به صورت تحقیق کیفی و با روش تحلیل محتوا بررسی شدند. به این شکل که هر فیلم به روش قیاسی- استقرایی ابتدا از «کل به جزء، خرد کردن محتوای فیلم» و پس از آن از «جزء به کل، مقوله گذاری و گردآوری اجزای پراکنده شده» مورد تحلیل قرار گرفت.
به عنوان چهارچوب نظری پژوهش، نظرات جامعه شناسی هنر (نظریه بازتاب)، جامعه شناسی ادبیات (نظرات گلدمن و زالامانسکی)، جامعه شناسی سینما و نظریة جامعه شناختی محض کنش متقابل نمادین بلومر انتخاب شدند و تحلیل جامعه شناختی جامعه فیلم ها به کمک آنها انجام شد. برای درک اینکه آیا فیلم ها به مسائل و مشکلات دورة خود پرداخته اند یا خیر، مهم ترین مشکلات جامعه در هر یک از دهه ها براساس روزنامه های وقت و کتاب های تاریخ بررسی و فیلم ها با توجه به موارد فوق سنجیده شدند. برای تحلیل محتوای فیلم ها، صحنه ها، دیالوگ های آنها، نمادهایی که در هر فیلم نشان داده شده اند و به طور کلی عناصر گوناگون هر فیلم استخراج و پرداخته شد و سپس با تحلیل عناصر مشترک آثار دو کارگردان به این نتیجه رسیدیم که هر دو کارگردان مانند دو نیمه پازل، مکمل یکدیگرند و یک سخن را به زبان آورده اند. یعنی کنشگران فیلم های آنها یا در اسارت کنش های نابرابر و ستم کارانه هستند یا در غل و زنجیرهای به جای مانده از گذشته. در رویارویی با این سلطه، کیمیایی همیشه یک قهرمان یا مبارز دارد که بر ضد سلطه ای که بر او رفته است، مقابله می کند و مهرجویی هم جمعی را نشان میدهد که هیچ یک از افراد آن برای رهایی از سلطه تلاش نمی کنند همچنین در طول تحلیل ها پاسخ تمامی پرسش های تحقیق به دست آمد. در آخر، این تحقیق موفق به ارایه دو فرضیه شد.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اینکه این تحقیق ، پژوهشی بنیادی و زمینه سنجی است که از زوایای آن هیچ اطلاعی در دست نبود و امکان نداشت اطلاعات قبلی را پایه ای برای این تحقیق قرار داد، فضایی برای طرح فرضیه وجود نداشت ، بنابراین پرسش های تحقیق به شرح زیر مطرح شدند: پرسش های اصلی ١- مسعود کیمیایی از آغاز فعالیت تا ١٣٧٥ چه صحنه هایی را با محتوای اجتماعی به تصویر آورده است ؟ ٢- داریوش مهرجویی از آغاز فعالیت تا ١٣٧٥ چه صحنه هایی را با محتوای اجتماعی به تصویر آورده است ؟ ٣- محتوای اجتماعی تصویرهایی که این دو کارگردان نشان داده اند، چه تغییراتی کرده است ؟ ٤- چه شباهتی بین مضامین اجتماعی به تصویر درآمده در آثار این دو کارگردان وجود دارد؟ پرسش های فرعی ١- چنانچه تغییری در روند مضامین اجتماعی فیلم های کیمیایی و مهرجویی وجود داشته ، به چه سمتی بوده است ؟ (جامعه سنتی، مدرن یا سایر موارد) ٢- هر یک از این دو کارگردان ، پیش و پس از انقلاب بیشتر بر چه جنبه هایی از مضامین اجتماعی تکیه کرده اند؟ مبانی نظری از آنجا که این پژوهش در زمرة مطالعات میان رشته ای است و مطالعه در این خصوص به کمک جامعه شناسی هنر، جامعه شناسی ادبیات و جامعه شناسی سینما صورت گرفته است ، در مبحـث نظری پژوهش نیز از نظریه های مرتبط با موضوع پژوهش در هـر یـک از حـوزه هـای یـاد شـده استفاده شد."