چکیده:
تخصصگرايی در کنار تحولات علمی و اجتماعی ضرورت همکاری بيشتر تخصصهای گوناگون در رفع مشکلات جامعه را اجتنابناپذير ساخته است. مقاله حاضر بر اساس چنين ضرورتی در قالب يک مطالعه اسنادی صورت گرفته است. نتايج اين پژوهش حاکی از وجوه اشتراک ميان تخصصهای مددکاری اجتماعی و ترويج روستايی از نظر پيشينه در داخل کشور و سير تحولات داخلی و بينالمللی و نيز تا حدی بهلحاظ نوع مخاطبان است؛ همچنين، درک مخاطبان از خدمات مددکاری و در مقابل، عدم آگاهی آنها از مواهب آموزشهای ترويجی را میتوان از جمله تفاوتهای اين دو رشته برشمرد. بهدنبال پارهای تحولات جمعيتشناختی در جامعه روستايی کشور و بهويژه رشد گروههای معلول و سالمند، از سويی اينگونه گروهها که همواره مخاطب خدمات مددکاری اجتماعی بودهاند، بيش از پيش بهصورت ارباب رجوع فعاليتهای ترويج کشاورزی کشور مطرح شدهاند، و از سوی ديگر، حضور پررنگتر خدمات مددکاری اجتماعی در اين مناطق اجتنابناپذير مينمايد. ضرورت همکاری مددکاران اجتماعی و مروجان کشاورزی ريشه در همين واقعيتها دارد و از رهگذر اين کنش و واکنشهاست که میتوان غنای فعاليت هر يک را با بهرهگيری از تجارب ديگری و سرانجام، توانمندسازی گروههای ويژه شاهد بود.
Specialism together with scientific and social change call for more collaboration among different disciplines. This collaboration is indeed imperative and inevitable to resolve the problems a society facing. Based on this necessity this paper was prepared in a documentary research framework. Research findings show social work and rural extension are among those professions that have common aspects concerning the background inside the country، the domestic and international trend of changes، and the type of audience. While there are some communalities between the two، differences can also be observed. Social work clients have a clear-cut understanding of it; however they do not have an insight about the advantages of extension trainings. There are emerging demographic changes in rural community، among which the most important one is the growth of disabled and aged groups. These changes are such that those who have once been a client of social work increasingly become a client of agricultural extension activities. On the other hand، the presence of social workers is inevitable considering the quantitative growth of disabled and aged groups in rural areas of the country. These realities demand a joint effort between social workers and agricultural extensionists. These interactions can enrich activities of each party by building on each other experiences which can contribute.
خلاصه ماشینی:
"همچنین ، اصول عمومی حرفة مددکاری عبارت اند از: ۱‐ فردیت : انسان ها در عین برخورداری از وجوه اشتراک متعدد تفـاوت هـایی بسـیار نیز دارند و بر این اساس ، نمی توان یک برنامة مددکاری مناسب برای یک مـددجو را برای فردی دیگر نیز موفقیت آمیز پنداشت بلکه بایـد بـرای مشـکل او برنامـه ای جداگانه تهیه کرد؛ ۲‐ پذیرش : مددکار باید مددجو را به عنوان فردی دارای مشکل بپذیرد؛ ۳‐ ایجاد رابطة حرفه ای ؛ باید بر مبنای هنجارها، فرهنگ ، سنن و الگوهایی که مددجو از آنها الهام می گیرد، نوعی رابطـة حرفـه ای میـان مـددکار و مـددجو بـه صـورت دوجانبه ، صمیمی و صادقانه ایجادشود؛ ۴‐ رازداری حرفه ای ؛ ۵‐ مشارکت مددجو در فعالیت ها و خودتصمیم گـیری ؛ بایـد مـددجو بـا دخالـت در فعالیت های مربوط به خود، به کشف و بـه کـارگیری راه حـل مشـکلات بپـردازد و انتظار نداشته باشد که مددکار مشکلات او را حل کند؛ ۶‐ خودشناسی مددکار؛ باید مددکار عقده ها و کمبودهای روانی و اجتمـاعی خـود را بشناسد و بر آنها تسلط داشـته باشـد؛ از ایـن رهگـذر، مـی تـوان از بـروز پدیـدة «ضدانتقال (۵)» بین مددکار و مددجو جلوگیری کرد؛ ۷‐ مهار احساسات مددکار؛ باید مددکار، به ویژه در زمـان ایجـاد رابطـة حرفـه ای بـا مددجو، بر احساسات خود مسلط باشد؛ ۸‐ احترام به احساسات مددجو؛ باید مددکار شرایطی را فراهم کند که مددجو بتوانـد بدون هراس و نگرانی مطالب خود را بیان کند؛ و ۹‐ عدم پیش داوری ؛ باید مددکار پیش از دریافت اطلاعات کامل از هر گونه قضاوت نسبت به مددجو خودداری کند و تنها پس از آن ، به شناسایی مشکل او بپردازد."