چکیده:
هدف اصلی تحقیق عبارت است از شناسایی عوامل بازدارنده نهادینه شدن تحزب در ایران بعد از انقلاب اسلامی. سوال اصلی تحقیق این است که موانع شکل گیری تحزب در ایران از نظر اندیشمندان کدم اند؟». با توجه به نظریه های متفاوت موجود در این زمینه، متغیرهای محوری هر نظریه را احصا و در مصاحبه با نخبگان سیاسی اجتماعی موضوع تحزب را طرح نموده ایم و با استفاده از روش تحلیلی- تبینی، وزن و تاثیرگذاری هر متغیر مشخص گردیده است. این مقاله بر مبنای نظریه داده بنیاد و نرم افزار Atlas-ti هدایت گردیده و همه مواد و داده های تحقیق با استفاده از نرم افزار تجزیه وتحلیل گردیده است. یافته ها نشان می دهد که ناکارآمدی احزاب سیاسی در تامین منافع مردم و ماهیت تمامیت خواه ساختار سیاسی قوی ترین عوامل تاثیرگذار بر عدم توسعه تحزب در ایران هستند و متغیرهای ضعف جامعه مدنی، ضعف فرهنگ سیاسی جامعه، ضعف سازوکارهای قانونی و تقابل ایدئولوژیک تحزب با مبانی دینی متغیرهای با تاثیر قابل توجه بر عدم تحزب به شمار می روند و متغیرهای کنش و نزاع طبقاتی و همچنین نپذیرفتن اصول مدرنیته در ایران تاثیر زیادی بر عدم توسعه تحزب در ایران ندارند.
خلاصه ماشینی:
"ازنظر متدولوژی این مرحله از مطالعه بر مبنای نظریه مبنایی یا Grounded Theory نظریه سازی نام دارد که مطالعـه مـا را بـه سـوی ارائه نظریه کل نگر زیر راهنمایی می کند: «ناکارآمدی خود احزاب سیاسی در تـأمین منـافع مردم و ماهیت تمامیت خواه ساختار سیاسـی قـوی تـرین عوامـل تأثیرگـذار بـر عـدم توسـعه تحزب در ایران هستند و متغیرهای ضعف جامعـه مـدنی ، ضـعف فرهنـگ سیاسـی جامعـه ، ضعف سازوکارهای قانونی و نیز تقابل ایدئولوژیک تحزب با مبانی دینی متغیرهای با تـأثیر قابل توجه بر عدم تحزب به شمار مـی رونـد و متغیرهـای کـنش و نـزاع طبقـاتی و همچنـین نپذیرفتن اصول مدرنیته در ایران تأثیر زیادی بر عدم توسعه تحزب در ایران ندارند."