چکیده:
شهر گور در فیروزآباد فارس نخستین پایتخت ساسانیان به شمار می رود. دو ویرانه در این شهر وجود دارد که یکی از آن ها بنایی است برج مانند و دیگری ویرانه ای ساخته شده از سنگ های پاک تراش. شماری از مورخان به این آثار اشاراتی کوتاه داشته و برخی پژوهشگران کارکرد آن ها به شکل گذرا بررسی کرده اند. با این همه، چیستی و کارکرد این بناها هنوز مبهم است. بنابراین، هدف اصلی این مقاله دستیابی به روایتی منطقی درباره ی چگونگی زندگی درون این آثار در دوره ی ساسانیان است. از این رو، روش تحقیق آن تفسیری-تاریخی خواهد بود. پرسش های اصلی پژوهش درباره ی اهمیت منطقه ی فیروزآباد و شهر گور در آغاز دوره ی ساسانیان، نام بناهای مهم درون شهر، و کارکرد اصلی این آثار است. برای پاسخ به این پرسش ها، نخست، جایگاه ایالت پارس و فیروزآباد را در آغاز دوره ی ساسانیان را بررسی می کنیم تا به چشم اندازی از موقعیت شهر گور در آن زمان دست یابیم. سپس در بخش دوم مقاله، به مطالعه ی نوشته های مورخان و جغرافی دانان دوره ی اسلامی درباره ی این شهر و آثارش می پردازیم تا بدانیم ساختار کالبدی شهر چگونه بوده و آثار معماری آن در دوره های مختلف چه وضعیتی داشته و به چه نام هایی مشهور بوده اند. در مهم ترین بخش مقاله، کارکردهای دو بنای مشهور میانی شهر را بررسی می کنیم. این کار با مطالعه ی نظرات پژوهشگران معاصر و سیاحان غربی درباره ی این آثار و مقایسه ی این دیدگاه ها را با یکدیگر و تحلیل استدلالشان، و همچنین بررسی تطبیقی با نمونه ای از دوره ی اسلامی صورت خواهد گرفت. در پایان، به این نتیجه رسیدیم که شهر گور یا اردشیرخوره از نظر سیاسی و دینی جایگاه بسیار مهمی در آغاز دوره ی ساسانیان داشته و تا پایان دوره، کمابیش جایگاه آیینی خود را حفظ کرده است. با این که درباره ی بناهای میانی نظرات متناقض بسیاری بیان شده، منطقی ترین نتیجه گیری ما این است که این دو اثر بخشی از مجموعه ای واحد و متمرکز و سلطنتی بوده که پس از فروپاشی ساسانیان به سرعت روبه زوال رفته اند.
خلاصه ماشینی:
"پرسـش های اصلـی تحقیـق چنین انـد: شـهر گـور و منطقـه ی فیروزآبـاد چـه جایـگاه و اهمیتـی در آغـاز دوره ی ساسـانیان داشـته اسـت ؟ بناهایـی کـه ویرانه شـان در مرکـز ایـن شــهر به جــای مانــده ، بــه چــه نام هایــی مشــهور بوده انــد؟ کارکــرد اصلــی ایــن آثــار چــه بـوده اسـت ؟ بـرای پاسـخ بـه ایـن پرسـش ها، نخسـت ، جایـگاه ایالـت پـارس و فیروزآبـاد را در آغـاز دوره ی ساسـانیان را بررسـی میکنیـم تـا بـه چشـم اندازی از موقعیـت شـهر گـور در آن زمـان دسـت یابیم .
، ابن بلخـی توصیفـی بـا جزئیـات و نکاتـی تـازه دربـاره ی ایـن شـهر و بناهـای آن بیـان کـرده اسـت : «شـکل آن مـدور اسـت ، چنانـک دایـره ی پـرگار باشـد و در میـان شـهر، آن جـا کـه مثـلا نقطـه ی پـرگار باشـد، دکـه ی انباشـته بـرآورده اسـت و نـام آن «ایـران »٨ کـرده و عـرب آن را «طربــال » گوینــد و بــر ســر آن دکــه ســایها٩ ســاخته و در میــان گاه آن گنبــدی عظیــم بـرآورده و آن را «گنبـد کیرمـان » گوینـد و طـول چهـار دیـوار ایـن گنبـد تـا زیـر قبـه ی آن هفتـاد و پنـج گـز اسـت و ایـن دیوارهـا را از سـنگ خـارا بـرآورده اسـت و پـس قبـه ی عظیـم از آجـر بـر سـر آن نهـاده و آب از یـک فرسـنگ از سـر کـوه رانـده و بـه فـواره بـر ایـن سـر بـالا آورده و دو غدیـر١٠ اسـت ، یکـی «بـوم ١١ پیـر» گوینـد و دیگـر «بـوم جـوان » و بـر هـر غدیـری آتشـگاهی کـرده اسـت » (ابـن بلخـی، ١٣٨٥: ١٣٨).
در مجمــوع ، از نوشــته های مورخــان و جغرافیدانــان چنیــن بــر میآیــد کــه آنــان بیشــتر بــه بنــای برج ماننــد میــان شــهر اشــاره داشــته اند، هرچنــد ایــن امــکان وجــود دارد کــه در گذشــته بقایـای آثـار دیگـری نیـز در فاصلـه ی ایـن دو ویرانـه بـوده و آن هـا بـه کل مجموعـه نظـر داشـته اند."