چکیده:
انگیزه و بیان مسئله : اولین موضوعی که مرا به سمت دیوان شعری نظام الدین محمود قمر اصفهانی سوق داد: گمنامی شاعر بود ؛ لذا تا قبل از مطالعه درباره این شاعر حتّی اسم وی نیز برایم نا آشنا بود، و به علت مختصر اطلاعاتی که در خصوص این شاعر وجود داشت " شاعری گمنام " نامیده شده است ، همچنین از تاریخ تولد و وفات وی هم اطلاعات کاملی در اختیار نبوده است ، و با استناد به اینکه نظام الدین در دیوان شعریش اتابک سعد بن زنگی را مدح کرده بود بر می آید که وی مدتی از زندگی اتابک را درک کرده و گفته اند : نظام الدین محمود قمراصفهانی متولد : اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری بوده است . ابتدا در این مقاله به شرح مختصری از زندگی شاعر اشاره نمودم ، و بعد از آن به بیان تلمیحات شعری در دیوان نظام الدین محمود قمر اصفهانی از منظر قرآن ، سخنان اهل بیت ، نهج البلاغه ، نهج الفصاحه و کتب حدیث پرداخته ام . تلمیحات اشاره شده در این مقاله را با بیان خلاصه ای از آنها شرح میدهم : بررسی معنای لغوی واژه خلیفه ، مراد از خلیفه چه کسانی هستند. ارزش و اهمیت نماز در بیان احادیث ، نماز عامل سعادت و رهایی از دوزخ . برتری مقام انسان بر فرشتگان . رذیلت های اخلاقی از جمله : حسد، حرص ، شهوت ، غضب ، تکبر. نجات یافتن و متوسل شدن به پیامبر. راضی به رضای خدا وتسلیم بودن در برابر تقدیرات الهی . ضمانت رزق و روزی و مقدّربودن روزی .
خلاصه ماشینی:
"(قرائتی، ١٣٨٣) همچنین علامۀ طباطبایی در تفسیر «المیزان » می گوید :«خلافت نامبرده اختصاصی به شخص آدم علیه السلام ندارد بلکه فرزندان او نیز در این مقام با او مشترکند دلیل و مؤید این عمومیت خلافت ، آیۀ ( إذ جعلکم خلفاء من بعد قوم نوح ) شما را پس از قوم نوح خلیفه ها کرد و آیه ( ثم جعلناکم خلائف فی الأرض ) سپس شما را خلیفه ها در زمین کردیم و آیه ( ویجعلکم خلفاء الأرض ) و شما را خلیفه ها در زمین کند می باشد» ( بقره آیات ٣٠ تا ٣٣) پس مراد از خلیفه در این آیۀ : نوع انسانی است ؛ گرچه در این آیۀ «خلیفۀ» به صورت مفرد آمده و به نظر می رسد که تنها بر آدم علیه السلام انطباق دارد ولی خداوند تنها آدم را اراده نکرده است بلکه نوع انسان را برای خلافت اراده کرده است ، و دلیل آن سخن علامۀ طباطبایی می باشد که می فرماید: «خدای سبحان در پاسخ و رد پیشنهاد ملائکۀ مسألۀ فساد در زمین و خونریزی در آن را از خلیفه زمین نفی نکرد و نفرمود که : نه ، خلیفه ای که من در زمین می گذارم خونریزی نخواهد کرد و فساد بر نمی انگیزد و از سویی نیز ادعای فرشتگان را مبنی بر این که ما تو را تسبیح و تقدیس می کنیم انکار ننمود بلکه آنان را در این ادعای خود تصدیق فرمود» ؛ از این سخن برمی آید که منظور از خلیفه : نوع انسان است ، چرا که اگر فقط مراد از « خلیفۀ»،آدم علیه السلام بود، آدم علیه السلام که پیامبر است و ازپیامبر خدا فساد و خونریزی سرنمی زند، ملائکۀ این را می دانستند و آنچه برایشان سؤال برانگیز بوده مسأله خلافت آدم علیه السلام وفرزندان اوست ."